سال نو مبارک!
Vienna 22 Nov 2011 برای اکثر دوستان امروز، روزیه مثل همه روزهای دیگه، برای من اما روز بسیار مهمیه، امروز تولد دخترم بود، جای همگی خالی، تولدشم جشن گرفیم، خیلی…
دوستان میخوام امروز توجه پدر و مادر ها رو به موضوعی جلب کنم که به نظر من خیلی مهمه، اونم داستان بچه هاست و اینترنت، اینترنت دیگه پیر و جوون…
مهدی امیری اکتبر 3, 2010 سواد نداشت اما شاهنامه رو حفظ بود! روزی ۴ بسته اوشنو ویژه میکشید، بابا حسنو میگم، همه میدونستیم که حب هم میندازه اما هیچکی بروش…
نوشته مهدی امیری Mehdi Amiri سپتامبر 22, 2010 ۳ هفته پیش بالاخره فرصتی پیدا شد که برم یک تلویزیون بخرم, قدیما که جوونتر بودیم, هر وقت یک وسیله الترونیکی میخردیدم…
ارسالشده در نوشتههای بابی آگوست 29, 2010 شما همتون شاهدین که من همیشه از حق خانوما دفاع کردم! واقعا هم که پیش وجدان خودم، شرمنده نیستم که حق خانوما…
نوشته مهدی امیری آگوست 9, 2010
ارسالشده در نوشتههای بابی جولای 20, 2010
نوشته مهدی امیری ژوئن 27, 2010 دیروز دوستی قدیمی بعد از چندین سال اومد پیشم، بیشتر از ۲۰ ساله که همدیگرو میشناسیم. دوست زمان مجردیمه، اون از من زرنگتر بود…
ارسالشده در نوشتههای بابی ژوئن 8, 2010 دیروز یکی اومده بود مغازه, عکس بچه هارو که به دیوار زدم, دید و پرسید بچه هاتن؟ گفتم با اجازه شما! گفت خدا…
ارسالشده در نوشتههای بابی می 6, 2010
ارسالشده در نوشتههای بابی آوریل 23, 2010
ارسالشده در نوشتههای بابی آوریل 13, 2010 پدر یکی از دوستان متأسفانه به رحمت ایزدی پیوسته بود، بازماندگانش، که هر کدوم هم از یک گوشه دنیا اومده بودن، برای عزاش…
نوشته مهدی امیری آوریل 8, 2010
نویسنده: مهدی امیری
ارسالشده در نوشتههای بابی فوریه 22, 2010
ارسالشده در نوشتههای بابی! در اکتبر 7, 2009 چند روزی بود که دخترم که تازه یک ماه و چند روز دیگه ۵ سالش میشه، خیلی شنگول بود، دلیلشم این…