اعتیاد شدید

خطرناک ترین ماده مخدر!
دوستمون تعریف میکرد, که چند سال پیش خانواده ای از ایران اومده بودن که از فامیلای دورش بودن و میخواستن چند ماهی تو وین بمونن, ازش خواهش کرده بودن که واسشون یک جا پیدا کنه .
ایشونم با یکی از دوستان اتریشیش تماس گرفته و گفته که اینا یکی دو ماه بیشتر نیستن و تو هم که طبقه بالای خونت خالیه, بده به اینا, هم اینا بی خونه نمیمونن هم شما استفاده ای کردی از خونت.
یارو موافقت کرده و چند روز اولشم خیلی راضی بوده اما یکشب ساعت ٨ شب زنگ میزنه میگه یاخودت همین الان میای و اسباب اثاثیه اینا رو ورمیداری میبریشون یام اینکه پلیس باید بیاد و تکلیف اینا رو روشن کنه, من بخاطر تو تا حالا به پلیس زنگ نزدم, نمیدونم اینا چه موادی دارن میزنن که بوش تمام محله رو از جا ورداشته!
میگه گفتم دست نگردار من اومدم, پلیس مولیس خبر نکنی که بدبخت میشن!
 حدس زدم چیکار دارن میکنن, منقل و وافور این حرفا, پریدم تو ماشینو و خودمو رسوندم که تا پای پلیس  به میون کشیده نشده, جریان رو یه جور راست و ریستش کنم!
میگه تا تو خیابون از ماشین پیاده شدم, بوی آشناش به مشامم خورد! یارواومده بیرون دم در واستاده بود, منتظر!
  ازش پرسیدم همین بو رو میگی؟
گفت آره, من خودم جونیام اینکاره بودم اما اینا چی دارن میزنن خدا میدونه !
میگه دستشو گرفتم, یکراست بردمش تو آشپزخونه, در قابلمه رو ورداشتم گفتم به این مواد, میگن قرمه سبزی,یکبار مصرف کنی, تا آخر عمرت گیری!

 

دیدگاهتان را بنویسید