داشتم از مغازه میومدم بیرون که یکی از دوستان سر رسید.
پرسید کجا با این عجله؟
گفتم میخوام برم بازار سبزی فروشا, تا نبسته باید بجنبم.
گفت چی میخوای بخری که باید بری بازارسبزی؟!
گفتم راستش هوس خیار شور انداختن زده به سرم باید برم ترخون بگیرم!
گفت ترخون کجا اینجا گیر میاد؟
گفتم یک مرده هست همه چیزای ایرانی رو داره, هر چی خواستی که جای دیگه پیدا نکردی برو سراغ این بنده خدا, فارسی هم بلده چونکه مال تاجیکستانه.
لبخندی زد و گفت, پس چیز خوب ایرانی خواستیم بریم سراغ یارو؟!
گفتم, نه عزیز, لازم نیست بری پیش اون, تو چیز خوب ایرانی خواستی, بیا من خودم بهت میدم!
اما خدا پدرشو بیامرزه, ترخون داره اونم ترخون تازه که الان شاید تو ایرانم پیدا نشه تو این فصل!
پرسید پس از کجا میاره؟!
گفتم از اسرائیل.
گفت تو میخوای بری ترخون اسراییلی بگیری؟! مگه نشنیدی که کشتی گیر ایرانی, تو فینال المپیک, حاضر نشد با اسرائیلیه بره رو تشک, طلا رو از دست داد!
گفتم دمش گرم, تو هم نگران نباش عزیز من, منم مثل خودت, سرم بره, امکان نداره که با ترخون اسراییلی کشتی بگیرم اما خیار شور که میتونم باهاش بندازم!