Strictly Necessary Cookie should be enabled at all times so that we can save your preferences for cookie settings.
If you disable this cookie, we will not be able to save your preferences. This means that every time you visit this website you will need to enable or disable cookies again.
nicely done
ادمين جان فكر كنم با اين زنی كه تو گرفتی مجبوری روزی پنج ركعت نماز وحشت بخونی !
jaleb bood
هممم به این میگن آش نخورده و دهن سوخته هه هه
کیان جان خب هر زنی شوهرشو توی همچین موقعیت آرتیستی و یک جورایی خطرناک میدید خب دیگه .. حالا عکس العملشو دیگه بستگی داره هرکسی با توجه به روحیه و اخلاقش چه جوری با این قضیه برخورد کنه. یعنی چه بلایی سر شوهرش بیاره :-)))
اين جور هنرنمائی ها فقط مختص خانمهای وطنی است كه كلمه اعتماد بنفس را با صاد مينويسند ! 🙄
کیان جان اینا طنزه عزیز من، خانوم من خودش این نوشته ها رو میخونه و اینجوری که من از اینور و اونور میشنوم، دوستم داره اما به خودم نمیگه که روم زیاد نشه!
همین ۲-۳ شب پیش که رستوران بودم، خانومی با من سلام و علیک کرد و گفت که نوشته های منو میخونه و الکی هندونه ای هم زیر بغل من گذاشت و چاخان پاخان هایی هم کرد، پرسیدم از کجا با نوشته های من آشنایی دارین، فرمودن که من دوست خانومتون هستم و ایشون سایت شما رو به من معرفی کردن!!
من درسته که این مطالب رو در باره خانوما مینویسم، فعلا که فکر کنم تا ابد گرفتارم اما اگر روزی دوباره بخوام ازدواج کنم، مطمئن باش که غیر از یک خانوم ایرانی با هیچ خانومی از هیچ کشور دیگیی ازدواج نمیکنم ! و این حقیقت محضه ، من با زندگی کردن در کشور های مختلف و سر و کار داشتن با ملیت های مختلف به این نتیجه رسیدم اونایی هم که ادعا میکنن که از زندگی کردن با یک خانوم خارجی و غیر ایرانی، راضی هستند، وقتی که به دلائل رضایتشون گوش میدی میبینی که زندگیشون هیچ فرقی با زندگی یک فرد مجرد نداره ! چونکه روابطشون مثل رابطه یک دوست دختر و دوست پسره، پس این چه ازدواجیه عزیز من!
یکی از آشنا های خود من دو تابچه بزرگ داره و همیشه هم خیلی راضی به نظر میرسید تا اینکه کارش به بیمارستان کشید و یکی دو ماهی اونجا بود، اولا که در این یکی ۲ ماه، خانوم محترمش دو بار رفته بود ایشون رو ببینه، روزی هم که برگشته بود، خانومش نیومده بود بیمارستان دنبالش، میرسه خونه، هنوز ننشسته خانومش یک فرم میزاره جلوش میگه امضا کن، میپرسه چیه؟ میگه بیمست، قرداد بستم که افتادی مردی، پول کفن و دفنت گردن من نیوفته………
کیان جان اینا طنزه عزیز من، خانوم من خودش این نوشته ها رو میخونه و اینجوری که من از اینور و اونور میشنوم، دوستم داره اما به خودم نمیگه که روم زیاد نشه!
همین ۲-۳ شب پیش که رستوران بودم، خانومی با من سلام و علیک کرد و گفت که نوشته های منو میخونه و الکی هندونه ای هم زیر بغل من گذاشت و چاخان پاخان هایی هم کرد، پرسیدم از کجا با نوشته های من آشنایی دارین، فرمودن که من دوست خانومتون هستم و ایشون سایت شما رو به من معرفی کردن!!
من درسته که این مطالب رو در باره خانوما مینویسم، فعلا که فکر کنم تا ابد گرفتارم اما اگر روزی دوباره بخوام ازدواج کنم، مطمئن باش که غیر از یک خانوم ایرانی با هیچ خانومی از هیچ کشور دیگیی ازدواج نمیکنم ! و این حقیقت محضه ، من با زندگی کردن در کشور های مختلف و سر و کار داشتن با ملیت های مختلف به این نتیجه رسیدم اونایی هم که ادعا میکنن که از زندگی کردن با یک خانوم خارجی و غیر ایرانی، راضی هستند، وقتی که به دلائل رضایتشون گوش میدی میبینی که زندگیشون هیچ فرقی با زندگی یک فرد مجرد نداره ! چونکه روابطشون مثل رابطه یک دوست دختر و دوست پسره، پس این چه ازدواجیه عزیز من!
یکی از آشنا های خود من دو تابچه بزرگ داره و همیشه هم خیلی راضی به نظر میرسید تا اینکه کارش به بیمارستان کشید و یکی دو ماهی اونجا بود، اولا که در این یکی ۲ ماه، خانوم محترمش دو بار رفته بود ایشون رو ببینه، روزی هم که برگشته بود، خانومش نیومده بود بیمارستان دنبالش، میرسه خونه، هنوز ننشسته خانومش یک فرم میزاره جلوش میگه امضا کن، میپرسه چیه؟ میگه بیمست، قرداد بستم که افتادی مردی، پول کفن و دفنت گردن من نیوفته………
مهدی جان بهت تبريك ميگم ! و باور كن همونقدر كه تو از زندگيت راضی هستی منهم بيشتر از آنچه كه بتونی فكرشو بكنی از زندگی دختر پسريم راضی هستم و بهيچوجه نگران مخارج كفن و دفنم نيستم ! 🙄
حرفای من کلی بود کیان جان، هیچ ربطی به زندگی تو نداشت! 🙄
حرفای من کلی بود کیان جان، هیچ ربطی به زندگی تو نداشت! 🙄
مرد : راهي براي زندگي طولاني وجود داره؟
دکتر: زن بگير
مرد : کمکي مي کنه؟
دکتر: نه، ولي ديگه هوس عمرطولانی به سرت نمیزنه!
———— ——— —
چرا زن و شوهر در هنگام عقد دست يکديگر رو مي گيرن؟
اين فقط يک رسمه. مثل دوتا بوکسور که قبل از مسابقه با هم دست ميدن!
———— ——— —
زن : عزيزم امروز دومین سالگرد ازدواج ماست. دوست داري چکار کنيم؟
مرد: بيا و بیاد این 2 سال 2 دقیقه سکوت کن
———— ——— —
———— ——— —
درک کردن خداوند هم کار مشکلیه.
موجود زيبائي به اسم زن را مي آفرينه بعد اونو تبدیل به همسر مي کنه!
———— ——— —
قبل از ازدواج مرد تمام شب رو بيدار مي مونه و در مورد چيزي که زن گفته فکر مي کنه. بعد از ازدواج, قبل از اينکه خانم حرفش تمام بشه خوابش مي بره!———— ——— —
راهي سريعتر از نقل و انتقال پول بوسيله سيستم الکترونيک هم وجود داره! اين راهو بهش ميگن ازدواج!
———— ——— —
تلگرافي بدست مرد رسيد که نوشته بود، زنت مرده. خاکش کنيم يا بسوزونيمش؟ مرد جواب داد، ريسک نکنيد. اول بسوزونيدش و بعد خاکسترش رو خاک کنيد!
مرد با حالت حق بجانب:
خانم کتابی بنام “مرد، ارباب زن” داريد؟
فروشنده : کتابهای تخیلی مون اون طرفه آقا!
———— ——— —
مردي بود که به زني گفت اونقدر دوستت دارم که بخاطر تو حاضرم در جهنم هم زندگی کنم. آنها ازدواج کردند و مرد سالهاست که بقول خودش وفا کرده است؟!
کیان جان، این کامنتت خیلی بهتر بود تا کامنت قبلیت! 😆
کیان جان، این کامنتت خیلی بهتر بود تا کامنت قبلیت! 😆
ميدونستم چطوری دوباره ميتونم دلتو بدست پيارم !! 😆
دمت گرم تو که میدونی، چرا پس همچون کامنت هایی , میزاری؟!
حالا باز دوباره رفیق شدیم 🙂
دمت گرم تو که میدونی، چرا پس همچون کامنت هایی , میزاری؟!
حالا باز دوباره رفیق شدیم 🙂