دوستان بگذریم از اینکه پدرمون در اومد بسکه آب و سطل و یخ دیدیم ولی خوب به هر حال ایده اولیش که کمک به بیماران ALS بوده, خیلی هم خوبه و کلی هم برای تحقیق درباره این بیماری پول جمع شده که مایه خوشنودیست.
ولی اینایی که میان این وسط از مشکلات دیگه صحبت به میون میکشونن و درباره موضوعات دیگری ابراز نگرانی میکنن به نظر من بیشتر بخاطر مطرح کردن خودشونه, تا نگرانی بخاطر اون مشکل!
الان اتفاقا شخص بخصوصی هم در نظرمه که اسمشو نمیارم!
میدونین اینا منو یاد چی میندازن, یاد اون آدمایی که وقتی چند تا خانواده جمع شدن روز تعطیل که برن یک جا گیریل کنن , باربکیو و پیک نیک و این حرفا.
حالا همه جمع شدن یه جا و دارن صحبت میکنن که کجا برن که بهتر باشه, یکدفه یکی از اون گوشه موشه ها میگه اصلا بریم خونه اسپاگتی بخوریم!
همه میگن آخه مرد حسابی ( شاید هم زن حسابی, اما بیشتر مردان که از این چیزای بی ربط میگن) ما جمع شدیم واسه باربکیو اگه میخواستیم اسپاگتی بخوریم که ٤٠-٥٠ نفر آدم اینجا جمع نمیشدیم !
میگه مگه اسپاگتی چشه, خیلی هم خوشمزست.
آره در خوشمزه بودن اسپاگتی شکی نیست اما ما جمع شدیم که بریم کنار رودخونه ای تو دشت وصحرایی گیریل کنیم!
ولی تو این جمع, حتما یک نفر دیگم پیدا میشه که میگه, آره اتفاقا فوتبالم هست, میتونیم اونم تو تلویزیون بیبینم….