آدم راستگو

دیشب یکی از دوستان تعریف میکرد, رفته بودیم یک کافه, میز بغلی, دو تا دختر خوشگل نشسته بودن, یکیشون رفت دومی تنها موند, خلاصه سر صحبتو باز کردیم و اومد نشست سر میز ما.

بعد از مدتی پرسیدیم وقت داری بریم رستورانی, دیسکوتکی, جایی؟
گفت وقت دارم اما با یکیتون میرم, رفتن یک زن با دوتا مرد, عاقبت خوشی نداره!
گفتیم باشه, خودت انتخاب کن با کی میخوای بری.
گفت شما ها بگین با کدومتون برم واسم بهتره!
من گفتم ببین عزیز من, این رفیق من, خیلی اوضاش خوبه, اون ماشینی که میبینی اون پایین پارک شده مال اونه , خونه و زندگی و بند و بساط .
من اما ممکنه اونا رو نداشته باشم اما ١٠ یورو هم اگه داشته باشم, ٥ یوروشو میدم به تو!
گفت با اون پنج یورو دیگش چیکار میکنی؟
گفتم اونم میزارم کنار که هر وقت تو لازمت شد ورداری!
اشک تو چشاش جمع شد!
بلند شد تو چشام نگاه کرد و گفت, معلومه که تو خیلی خری, متاسفم برات, اما اگه این حرفارو تو فیسبوک بنویسی حتما چند نفری لایکت میکنن!
بعدشم دست رفیقمو گرفت و با همدیگه رفتن!…..

 

دیدگاهتان را بنویسید