امروز صبح که داشتم دخترمو میبردم مدرسه ،دیدم همچین بگی و نگی دمقه و سر حال نیست!  بهش میگم بابا جون، دخترم، امروز دوشنبست و روز اول هفته، امروز اگه هفتتو با خوشحالی شروع کنی تا آخر هفته  خوشحالی اما  اگه با اخم و تخم هفتت شروع بشه تا آخر هفته روزات بد تر هم  میشه!
دیدم جوابی نداد گفتم بزار روشنش کنم، گفتم دختر گلم، صبح  هام همینطور، اگه صبح که از خواب بیدار میشی ، میای پیش ما، لبخند بزنی بگی سلام صبح بخیر، مام بهت لبخند میزنیم ناز و بالت میکنیم و  روزتم ، روز بسیار  خوبی میشه، چونکه از همون اولش با خوبی و خوشی شروع شده! اما وقتی صبح از خواب بیدار میشی، بجای لبخند زدن وقتی باهات حرف میزنیم، صدا های عجیب و غریب تحویلمون بدی !  مام جایی که ببوسیمت و دست به سر و گوشت بکشیم ،محلت  نمیزاریم! تو اگه به عوض صبح بخیر گفتن، اخلاقت بد باشه و  صدای ” اوو”  از خودت در بیاری  مام صدای ” آوو”  از خودمون درمیاریم، یک مثل ، تو فارسی داریم که میگه جواب های، هویه!
گفت بابا تو که اینا رو میدونی چرا خودت صبح ها فقط صدای ” آوو”  و ” اوو”   از خودت در میاری؟!!!
گفتم ، سؤال بسیار خوب و بجایی کردی دخترم ! اتفاقا این مثل رو هم یاد بگیری بد نیست عزیزم، در فارسی میگن، تو که لالائی بلدی، چرا خودت خوابت نمیبره؟!
حالا میریم سر جواب سوالت! میدونی دخترم ، ما پدر ها ، صبح تو همون چند دقیی که زود تر از شما بیدار میشیم، عزیز دلم، دختر گلم، اینقدر از مادرها” اوو”  و ” آوو”  چیزای بد تر میشنویم که دیگه تا وقتی که شما بچه ها بیدار میشین، غیر” آوو”  و ”  اوو”  و ” آخ ” و ”  اوخ”  هیچ صدای دیگیی  از گلمون نمیتونه بیرون بیاد !