دوستان میخوام امروز توجه پدر و مادر ها رو به موضوعی جلب کنم که به نظر من خیلی مهمه، اونم داستان بچه هاست و اینترنت، اینترنت دیگه پیر و جوون و بچه و بزرگ نمیشناسه، کم کم دیگه حتی تصور اینکه اینترنت تو زندگی ما نباشه برامون مشکله!
ما پدر و مادرها اما باید حواسمونو خیلی جمع کنیم که بچه هامون که هر روز وقت بیشتری رو با کامپیوتر و اینترنت میگذرونن،وقتشون بیخودی تلف نشه و اقلا یک چیزیم یاد بگیرن!
بچه خود من برای مثال، تازه رفته کلاس اول، دیروز که یکشنبه بود دیدم اومد یک کاغذم دستش، میگه بابی میتونی این سایت رو برام باز کنی؟!
گفتم برو بچه تو هنوز هفت سالتم نیست، تو هنوز زوده که آلوده اینترنت شی؟
گفت بابی خانوم معلم گفته باید بریم تو این سایت و تستاشو انجام بدیم!
گفتم خانوم معلمتون خیلی بی جا کرده!
خانومم صداش در اومد که این حرفا رو به بچه نزن، خوب نیست، معلمش حتما یه چیزی میدونه که گفته از این سایت استفاده کنه، اونا که چیزی رو به شاگردا توصیه نمیکنن که براشون ضرر داشته باشه!
گفتم هر جور شما صلاح میدونین، پس بفرمایین لطفآ خودتون با دخترتون برین تو اینترنت قبل از اون سایتم ، حتما هم تو فیس بوک وتویترو هزار کوفت و زهر مار دیگم اسمشو بنویس که یک وقت از اونای دیگه عقب نمونه!
مادر و دختر نشستن پشت لپ تاپ و رفتن تو سایتی که خانوم معلم، آدرسشو نوشته بود! ،منم دخالتی نمیکردم اماگوشام در بست پیش اونا بود !
داشتن تستی رو با همدیگه جواب میدادن، تست هوش چهار جوابی بود! سوالا رو میخوندن جوابشم میدادن، همم درست در میومد! با ماوس کلیک میکردن و امتیاز میگرفتن!
هر کار کردم نتونستم جلو خودمو بگیرم، به خانومم گفتم، عزیز من این راهش نیست، این تستو گذاشتن برای بچه های ۶-۷ ساله، واسه این نزاشتن که مادر جواب سوال ها رو بده! بچه هم کلیک کنه رو جواب صحیح و امتیاز بگیره و حال کنه !
گفت من کمکش نمیکنم، خودش همه رو بلده و به کارشون ادامه دادن!
مام که دیگه عادت کردیم که یه چیز بگیم و کسی تره هم واسمون خورد نکنه!
تا یک سوال پیش اومد که دخترمون جوابشو نمیدونست،مادرش گفت، جوابش A نیست B رو کلیک کن !
دیگه بلند شدم از جام و گفتم، خانوم عزیز، مادر مهربون، شما باید براش توضیح بدی، بگی چرا اون غلطه و این یکی درست اگه میخوای به بچه چیز یاد بدی، اینجوری با بچه کار نمیکنن!
خانوم من هم که تا حالا هیچی نگفته بود، داغ کرد، نشست کنار و گفت بیا ببینم تو چیکار میکنی استاد تعلیم و تربیت!
گفتم من نمیدونم چرا تو که زحمت رو میکشی و باهاش کار میکنی، سعی نمیکنی که یه چیزیم یادش بدی!
اولین سوال رو که دیدم از دخترم پرسیدم، کدوم جواب درسته C ،B، A و یا D؟
یک خورده فکر کرد و گفت B .
به مامانش گفتم بیا اینم همون اولیش، همین جوری همه رو درست جواب میداد؟ تو بودی الان میگفتی C درسته و میرفتین سر سوال بعدی! باید اما به بچه بفهمونی که چرا جواب C درسته،
شروع کردم به توضیح دادن، ۴ تا عکس اونجا گذشته بودن که ما باید جواب صحیح رو انتخاب میکردیم، قشنگ واسش شرح دادم که چرا B غلطه و C درسته!
بازم یک دفه دیگه از دخترم پرسیدم، کدوم درسته؟ گفت C . گفتم فهمیدی چرا یا همینجوری الکی میگی؟
گفت نه بابا بخدا فهمیدم!
گفتم ببین باباجون، معلمتون که گفته تو این تست رو انجام بده، نمیخواسته که تو بازی کنی و وقتتو تلف کنی، میخواد که تو ی چیز یاد بگیری.
صدامو بلند تر کردم جوری که مامانش حتما بشنوه! گفتم تو هیچ تقصیری نداری ها، ما که بزرگتر تو هستیم، پدر و مادر تو هستیم باید، وظیفه خودمونو بشناسیم!
از نشستن با مامانت پشت کامپیوتر و کلیک کردن، چیزی که یاد نمیگیری هیچی، تازه گیجم میشی!
از حالا به بعد، ، وقتی هم که من خونه نیستم و با مامانت کار کردین، تا واست چیزی رو که نمیدونی، قشنگ توضیح نداده، ول نکن!
دخترم گفت خوب باباجون فهمیدم دیگه بزار بریم سر سوال بعدی!
گفتم عجله نکن، الان تو تنها نیستی که داری چیزی یاد میگیری، اینجا خیلی ها هنوز باید خیلی چیزا رو یاد بگیرن!
گفت باشه بابی، یاد گرفتیم، از حالام هر چی بلد نبودیم فقط از تو میپرسیم !
گفتم باشه بابی، حالا که مطلبو خوب گرفتی و همه چی رو واست روشن کردم، میتونی رو جواب درست کلیک کنی!
دخترم کلیک کرد و گفت بابی اینجا نشون میده که جواب سوال B هستش نه C که تو گفتی !
فقط باید بودین و اون نگاهی که خانومم به من کرد میدیدین!حاضر بودم صد تا شلاق بخورم , هزار تا فحش بشنوم اما کسی اونجوری بهم نگاه نمیکرد!
از جام بلند شدم، گفتم، خوب دیگه من باید برم حموم، شما خودتون ادامه بدین ، هرجاش گیر کردین منو صدا بزنین!…………….
اومدی ثواب کنی کباب شدی!
اره حامد جان، عجیب ضایع شدم! 😳
من بیشتر داستانارو خوندم,خیلی خوبه!!
پرستو جان, الان که خودم دوباره اینو خوندم, دیدم عجب ضایه شدم بخدا!
اما با مزه بود! 🙂
پرستو جان, الان که خودم دوباره اینو خوندم, دیدم عجب ضایه شدم بخدا!
اما با مزه بود! 🙂