بابی مسنجر عمومی‌!

دوستان با تشکر از همه شما عزیزان و قدر دانی‌ از اینکه اجازه دادید که سالها از مصاحبت با شما لذت ببرم، امروز به زمانی‌ رسیدیم که عمر این وبلاگ رو به پایان برسانیم، کمبود وقت و درگیری با مسائل مختلف دلیل این تصمیم گیری بود.

با تشکر بسیار مخصوصی از دوست بسیار خوب و همراه همیشگی‌ این وبلاگ منوچهر عزیز ، که هیچوقت ما رو تنها نگذاشت و همچنین از علی‌ عزیزم که با جمله‌های زیبا و قشنگش لحظات خوشی‌ را برای ما فراهم کرد، از مهتاب گرامی‌ که با شوخی‌‌های ما ساخت، از مجید و فرناز عزیزم که دوستانی بسیار گرامی‌ بودند، رکسانای مهربون که منو با تهیه ویدئوی به یاد ماندنیش، مورد نوازش قرار داد! سلنای خوبم که دیرتر به جمع ما پیوست اما خیلی‌ زود در قلب همه ما جا گرفت، مهندس، مهسا، حامد، شکوه،ساحل،مرتضی و همه و همه

از همه شما ممنونم و همه شما عزیزان رو بخدا میسپارم

نمیشه این وبلاگ رو بست و یادی از آزیتای عزیز نکنیم، امیدواریم که هر جا هست شاد و سلامت باشه، خیلی‌ جاش خالی‌ بود!

من هستم دوستان، ایمیل منو دارین، همیشه در خدمتم، خدا یار و یاورتان، پاینده و پیروز باشید!

This Post Has 53 Comments

  1. Manoochehr

    بابی عزيز با تشكر فراوان از تو دوست بسيار عزيزم و با آرزوی موفقيت هرچه بيشتر در كار و زندگی تو را به خدای بزرگ ميسپارم .

    شب و روزت بخير .

    قربان تو منوچهر.

  2. سلنا

    سلام
    بابی چرا؟ 2روز رفتم شمال هاااااااااااااااا چرا اینجا اینجوری شد؟؟؟

  3. Bobby

    سلام سلنا جان، تو رفته بودی شمال حال و حول، اونوقت دوستان همه به من میپریدن که چرا سلنا جون رو پروندی!

    من هر چی‌ گفتم، سلنا خودش پرواز رو دوست داره، همش تو آسمونا می‌پره، دوستان قبول نکردن، مخصوصاً این همشهریت مجید، می‌خواست خونمو بریزه!

    باید قیافشو میدیدی، وقتی‌ منو تهدید میکرد، چشاش شده بود کاسه خون! 🙁

  4. واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟
    دیگه یهوی شد رفتم شمال فرصت نشد بهتون بگم

  5. به کوروش چه خواهیم گفت گرسربراردزخاک/گربازپرسدزماچه شددین زرتشت پاک/ چه شدملک ایران زمین کجایندمردان این سرزمین/ چراحال ایران زمین ناخوش است چرادشمنش اینچنین سرکش است/ چراملک تاراج میشودجوانمردمحتاج میشود/ بگوکیست این ناپاک مردکه برتخت من اینچنین تکیه کرد

  6. مرسی منوچهر خندیدم باحال بود

  7. Manoochehr

    :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:

    ميگم آقا مرگ موش ميخوام ميگه براي موش هاي خونتون ميخواين،
    گفتم میخوايم بريزيم تو خورشتمون خوش رنگ شه !

    سوار تاکسي شدم.يارو صداي ضبطشو تا ته زياد کرده بود.ميگم ميشه صداي ضبطتونو کم کنيد؟
    ميگه اذييتتون ميکنه!
    گفتم کم کني اين يه تيکشو من بخونم ببيني صداي کدوممون بهتره!!!!

    رفتم سر خاک خدا بيامرزي دارم خرما تارف مي کنم،
    طرف برداشته ميگه فاتحه است ديگه نه؟
    گفتم خدا بيامرز زنده شده داريم جشن مي گيريم!

    رفتم از قسمت قفسه باز کتابخونه 2 تا کتاب برداشتم آوردم گذاشتم جلوي مسئولش که وارد حسابم کنه؛
    ميگه: ميخواي ببريشون؟
    گفتم اومدم کتابارو بهت توصيه کنم بخوني، ميانگين ساعت مطالعه تو مملکت بره بالا

    سر امتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مينويسم
    مراقبه ديده ميگه تقلبه؟؟
    گفتم دعاي ابوحمزه ثماليه

    رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بيارم،
    مربيه ميگه: بچه رو ميبريدش؟
    گفتم همينجا ميخورمش

    رفتم آزمايش ادرار.
    يارو ميگه ادراره؟
    گفتم سکنجبينِه برو کاهو بيار بزنيم توش بخوريم!

    داريم 10 نفري بازي شبکه اي ميکنيم
    اومده ميگه جدي حال ميده؟
    گفتم عذاب داره اما ميخوايم تهذيب نفس کنيم

    رفيقم شمارمو مي خواست, گفتم: يادداشت کن 0932
    گفت : تاليا داري؟
    گفتم همراه اول شماره خالي نداشت بهم تو تاليا خط داد

    تو خيابون موتوريه اومد کيفم رو قاپيد،
    يارو ميپرسه دزد بود؟
    گفتم رفيقم بود اومده بود امانتيش رو پس بگيره، فقط خواست هيجانش بيشتر باشه

    دم دستشويي عمومي واستادم تا نفر قبلي بياد بيرون ،
    اومده بيرون ،ميبينه دارم پيچ و تاب ميخورم ميگه دستشويي داري؟؟
    گفتم دارم با صداي موزيکي که نواختي تمرين رقص عربي ميکنم!

    به مامانم ميگم من ميرم کارواش،
    ميگه ماشينم ميبري؟
    گفتم دارم ميرم اونجا دوش بگيرم

    مگس کش دستمه.
    مامانم ميگه ميخواي مگسا رو بکشي؟
    گفتم ميخوام رهبري ارکسترشون رو بکنم سمفوني بتهوون بزنن

    حواسم نبود با صورت رفتم تو در
    ميگه نديديش؟
    گفتم من داركوبم مي خوام با منقار يه سوراخ برا خودم باز كنم برم تو

    حدود ۳ صبح بود رفتم سر يخچال تنگه آب رو برداشتم آب بخورم،
    دوستم بلند شده ميگه مي‌خواي آب بخوري ؟
    گفتم تو خواب يادم افتاد به گلا آب ندادم مي‌خوام بهشون آب بدم

    با گل رفتم بيمارستان
    نگهبان ميگه گل براي مريضتون آوردين
    گفتم اومدم خواستگاري تو با اين سيبيلات…

    دارم تو حياطمون موتورمو تعمير ميکنم به مامانم ميگم دستمال بيخودي داري؟
    ميگه ميخواي موتورتو تميز کني؟
    گفتم ميخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردي برقصم

    طوطي گرفتم
    فاميلمون اومده ميگه طوطيه؟
    گفتم يا کريمه يه کم با فتوشاپ تغييرش دادم

    داشتم تلويزيون ميديدم
    بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من ميگه داشتي ميديدي؟؟؟!!!
    گفتم داشتم گرمش ميکردم تا شما بياي ببيني!!!!!

    رفتم واسه استخدام,
    يارو ميگه اومدي واسه استخدام؟
    گفتم اومدم ببينم کي استخدام مي شه ازش شيريني بگيرم!

    ميگم بابا… تصميم رو گرفتم… مي خوام زن بگيرم…
    ميگه ميشناسيش؟ ميگم آره..
    ميگه مجرده؟
    گفتم منتظرم شوهرش رضايت نامشو امضا کنه بريم خواستگاري

    دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم .
    ميگه شما سوال داري؟
    گفتم خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگيري …

    رفتم پيژامه از کمد برداشتم پوشيدم
    بابام ميگه از تو کمد برداشتي؟
    گفتم گذاشته بودم تو يخچال تابستونيه پيژامه تگري بپوشم خنک شم

    ميگم آقا شهيد همّت کجاس؟
    ميگه بزرگراه شهيد همّت؟
    گفتم مي‌خواستم خودشو پيدا کنم يه خانواده‌اي رو از نگراني در بيارم!!!

    به استاد ميگم لطفا كمكم كنيد دارم مشروط ميشم
    ميگه نمره ميخواي
    گفتم نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاكي كه بايد بريزم تو سرم ميخوام!

  8. Bobby

    دوستان، مثل اینکه ناسلامتی ما خدا حافظی کردیم ها! 🙄

  9. سلام
    بابی ما عادت کردیم بخوای نخوای میایم اینجا

  10. Manoochehr

    بابی ميخواست وبلاگش را ببنده ! ازش پرسيديم حالا راستی راستی ميخوای وبلاگتو ببندی گفتش نه ميخواستم امتحان كنم ببينم چقدر منت كشی ! ميكنيد 😆

  11. وجدان بیدار چیزیست که بیشتر مردم ندارند ولی‌ همه توقع دارند تو داشته باشی‌

  12. فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه
    و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت

  13. Bobby

    بابی میگه میخوام در وبلاگ رو تخته کنم، بهش میگه یعنی‌ میخوای ننویسی دیگه؟

    میگه نه میخوام بنویسم، بذارم در کوزه آبشو بخورم!

    بابی میگه دیگه وقت واسه وبلاگ ندارم، میگه یعنی‌ دیگه نمیخوای بیای تو وبلاگ؟

    میگه نه میخوام بیام زنگ بزنم و در رم!

    😆

  14. ای مترسک! آنقدر دستهایت را باز نکن، کسی تو را در آغوش نمی گیرد.ایستادگی همیشه تنهایی می آورد.

  15. دختری به کوروش کبیرگفت:من عاشقت هستم.کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک برگشت و دید کسی‌ نیست.کوروش گفت:اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی

  16. Bobby

    سلنا جون، مثل اینکه، شمال خیلی‌ خوش گذشته بهت! این شمال چه خبره که تو همه آخر هفته‌هات اونجایی؟!

    کجا میری؟

  17. از بوسه های قلابی تلفنی خسته شدم

    از بغل های محکم اس ام اسی

    از عشق بازی های داغ چت
    ……
    از همه خسته ام

    تو کنارم باش

    هوای تنت کافیست

  18. بابی اتفاقا اصلا شمال رو دوست ندارم از دریاشم متنفرم
    مجبور شدم وگرنه نمیرفتم

  19. یه زمانی همه چی بو داشت. بوی عید، بوی امتحان ثلث سوم، بوی اول مهر، بوی عصر تابستون. ولی چندوقته همه چی بی بو و خاصیت شده

    الان فقط حرفا بوداره. فقط از آدما بوی نامردی میاد.

    دلم برای بوهای قدیم تنگ شده

  20. سلنای خوبم که دیرتر به جمع ما پیوست اما خیلی‌ زود در قلب همه ما جا گرفت
    دلم گرفت اینو خوندم
    بابی دیگه با احساسات ما بازی نکن هااااااااااا

  21. مجید بالا هارداسان بیا بیبین بابی چه جوری با احساساتمون بازی میکنه نمیزاره ما به مرگ طبیعی بمیریم

  22. ali

    salam salam
    booby baz mashinet dareh to garaj khak mkhoreh shoro kardy naz kardan ke mikham bebandam kharab konamo az in harfa inja ke hamaro parondi to maghazatam ke malomeh az ashae khabari nisty kholaseh ke agar khasty bery daro baz bezar boro

  23. Bobby

    سلنا جون، خودمم الان اینو خوندم گریم گرفت! 🙁

    اما میبینی وبلاگ چه ترو تمیز شده همه چرت و پرتارو پاک کردم؟! 😆

    فرناز جون هم مسج داده بود، خیلی‌ دلش براتون تنگ شده اما نمی‌تونه بیاد تو وبلاگ! 🙁

  24. ali

    ino yadam raft begam
    ma ahle kofeh nistim booby tanha bemanad

  25. Bobby

    علی‌ جان، شما‌ها منو ولکردین رفتین! هرکدوم یه جا واسه خودتون، گرد و خاک راه انداختین و حال می‌کنین. من بدبخت موندم تک و تنها با یک هیجده چرخ قراضه بدون بار، هی به امید اینکه خبری بشه برقش میندازم و خبری نمیشه، باز فردا روز از نو روزی از نو، میدونی‌ که ماشینو استفاده نکنی‌، اسقاطی میشه، ماشین مام که استهلاکش بالاست! :mrgreen:

  26. Manoochehr

    بابی جان اينقدر اووهو اهوو نكن ! منم اينجا نشستم دارم فرت و فرت گريه ميكنم 🙁

  27. ali

    bobby to ke dastet to kareh chera in harfo mizani alan mashinaye ghadimi age salem bashan hameh ghateatesham fabrik karkhoneh basheh chand barabareh mashinaye no gheymat va arzesh dareh!!

  28. Bobby

    علی‌ جان نمیخوام ناشکری کنم اما تو هم که خودت موهاتو تو آسیاب سفید نکردی، میدونی‌ که اونایی که طرفدار oldtimer هستن، خودشونم اولد تایمرن! 🙁

    منوچهر جان، میبینی‌ چه شام غریبانی راه انداختن دوستان؟! 😆

  29. Manoochehr

    بابی جان اگر همينجوری پيش بره فكر كنم پنج دقيقه ديگه بايد بلند شيم و سينه بزنيم !!! :mrgreen:

  30. ali

    BOBBY MAN BEHET GHOL MIDAM DONYA HAMINJORI NEMIMINEH BELAKHAREH TOAM KHODAEI DARY YE ROZ DAREH RAHMAT BE ROT BAZ MISHEH ONVAGHAT BAYAD BERY MASHINETO BEFROSHI OTOBOUS BEKHARY

  31. Bobby

    خدا کنه علی‌ جان، میدونی‌ که اونایی که رانندن و اهل سیرو سفر، هیچ وقت یک جا بند نمیشن، ‌همش دلشون میخواد پشت فرمون بشینن! 🙁

    قدیما علی‌ جان، یه بوق میزدیم ده نفر میخواستن سوار شن، حالا که یک خورده ماشینه پا به سنّ گذاشته، ۲۴ ساعت هم که دراش باز باشه، کسی‌ دستم بهش نمیزنه! 🙁

    منوچ جان، والا بخدا نمیدونستم که دوستان اینقدر وابستن وگرنه، اینجوری یه هویی بهشون نمیگفتم! 🙁

  32. Irani

    بابی جان حالا راستشو بگو توی شام غريبانت شام هم ميدند يا نه ؟!!! قورمه سبزی قلابی هم قبوله ! 😆

  33. Bobby

    من نمیدونم شما ها، چه جوری مهتاب رو سر به نیست کردین، که دیگه اصلا پیداشم نیست! 🙄

    فکر کنم، کار این مجیدست! خیلی‌ مشکوک میزنه این بچه! 🙄

  34. Bobby

    ایرانی کیه دیگه، ایرانی جان، شمام مستضعفی؟! 🙄

  35. Bobby

    باور می‌کنین که ۲-۳ روز پیش، قرمه درست کرده بودم، تا دیروز داشتم، دیروز دعوت بودم، قرمه سبزی هام مونده بود، صبح ساعت ۹ شروع کردم به غورمه سبزی خوردن، چونکه شب دعوت بودم!

    رفتم اونجا، شام آوردن، میدونین چی‌ بود؟

    قرمه سبزی! تازه بهمم دادن که با خودم بیارم خونه! امروز فردام باید قرمه سبزی بخورم، مال خودم قلابی بود، اینائی که آوردم، اصل اصله! 😆

  36. ali

    bia nagoftam bobby sabr kon dare rahmat be rot baz misheh in irani avalish!o

  37. Bobby

    یک احساس بدی دارم علی‌ جان که ایرانی بیشتر راننده باشه تا مسافر! 🙄

  38. به دوستم می گم سجاد پسر عموت دیروز اومده بود پیشم.میگه سجاده ما؟ نه پـَـَـ امام سجاد اومده بود صحیفه سجادیه رو واسش جلد کنم.

    صدای خرپفش کشتمون ! تکونش دادم از خواب پریده، میگه سر صدام اذیتت می‌کنه ؟میگم نه پـَـَـ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری رو تحریرات بیشتر کار کنی‌!

    تو تاکسی تنها نشستم میخوام کرایه حساب کنم طرف میگه 1 نفر!! میگم نه پـــَ 2 نفر حساب کن خورزوخان هم هست.

    از تاکسی پیدا شدم به راننده نیگا میکنم, میگه باقی پولتو میخوای؟میگم نه پـَـَــــ میخوام یه دل سیر نیگات کنم که میری دلتنگت نشم!

    به دوستم میگم وی پی ان داری؟ میگه واسه رد شدن از فیلترینگ میخوای نــه پـَـَــــ واسه رد شدن از تنگه ابو غُریب میخوام. هم سنگرام منتظرن!!!

    بچه داییم به دنیا اومده .. همه خوشحال و اینا .. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟… نَ پَـــ میخایم همین جوری ولش کنیم اسمش بشه:… نیو فولدر

    دارم با تلفن حرف میزنم. بابام میگه دوست دخترت بود؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ ژاک شیراک بود درمورد مناغشات اخیر خاور میانه نظرمو میخواست . .

    با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم امبولانس بیاد میگم :نــه پـَـَـــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش میکنیم

    پسر همسایمون تو پارک داشت بریک دنس می کرد یکی اومده بعد نیم ساعت تماشا میگه ایشون داره میرقصه؟گفتم:پـَـَـ نــه پـَـَـــ شربت خاکشیر خورده می خواد ته نشین نشه

    تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟ نه پــَـَـَـــ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم

    داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده،خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟میگم نه پـَـَـ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم بریییید برییییییید

    پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم
    می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
    نه پ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه

    یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین دوستم میگه :معتاده؟ میگم نه پ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه

    کارتمو دادم به بلیط فروش مترو میگه شارژش کنم میگم نه پـَـَـ دولو بزن روش

    تو حیاط دانشگاه تو انگلیس دارم با دوستم فارسی حرف میزنم ، یارو اومده میگه خانوم شما ایرانی هستین؟ نــه پـَـَــــ انگلیسی هستیم فارسی یاد گرفتیم بتونیم شماعی زاده گوش بدیم!!

    …”زمان جنگ…شب…موشکبارون…صدای یه انفجار مهیب در نزدیکی خونه…”…مادر بزرگم: بمب بود؟ …نه پـــ پوشک بچه رو سفت نبسته بودن صدای ………… پیچید؟

    رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟ میگه سه راه برق؟!!! نــه پـَـَــــ سه راه آذری ، دربست

    نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط داداشم گفت علی دزده؟ نه پــــــــَ “زوروِ ” داره از دسته قروبان گارسیادر میره

    اهنگ اندی تو ماشین گذاشتیم دوستم میگه اندیه ؟ نه پــــــَ داریوشه، داره خودشه لوس میکنه بخندیم

    با کلی عشق و علاقه به 1 بنده خدا گفتم I love you میگه با منی منم گفتم نه پَ با pmc ام اومدم تو از کف دستم عکس بگیری

  39. Bobby

    اون عکس جلو اسمش منو یاد یکی‌ از همین راننده‌های خودمون میندازه علی‌ جان، البته طرف دست فرمونی نداره اما خودشو از تک و تا نمیندازه، بعضی‌ وقتا گاز و گوزی میده که یعنی‌ مام بله! :mrgreen:

  40. بابی امیدوار باش بد به دلت راه نده
    منوچهر تو سینه بزن منم صورتمو چنگ میزنم
    بابی بعدا دیه چنگ های رو صورتمو باهم حساب میکنیم

  41. Bobby

    سلنا جون، حیف نیست، صورت به اون نازی! 😆

    من با اجاز‌تون برم رستوران غذا بخورم بیام، مردم بس که قرمه سبزی به خورد من دادن! 🙄

  42. آره بابی اینو باهات موافقم
    باشه برو بخور نوش جونت

  43. Manoochehr

    ميبينی سلنا جان ؟! اين بابی عزيز ما فقط منتظر بود كه آقايون براش سينه بزنند و خانومها بصورت خودشون چنگ بزنند كه بيخيال بستن در وبلاگش بشه و مثل بچه آدم !!! برگرده اينجا و دو باره روز از نو نوروزی از نو !!! 😆

  44. Majid

    سلام دوستان گل
    من که اون متن و کامنت های اول رو خوندم داشتم آماده میشدم برم زیرعلم (alam)
    بابی جون خودت خانوما رو میپرونی میندازی گردن من (یاد اون جک افتادم که یه عرب و یه ترک و یه رشتی میرن بازی و تصمیم میگیرن گلف بازی کنند عربه میگه چوبش با من ،ترک میگه توپش با من ،رشتیه میگه اووووو قبول ندارم بازم سوراخشو انداختید گردن من )

    بابی میگه:”هرکدوم یه جا واسه خودتون، گرد و خاک راه انداختین و حال می‌کنین” کجا بابی جان ول کردیم رفتیم اگه منم یه مغازه و یه جای ثابت داشتم که هر روز باید فقط کامنت های منو پاک میکردی

    الان که نمیدونم چی باید بنویسم

  45. دوستام من دیگه نیستم، فقط اومدم زنگ بزنم و در برم! 😆

    منوچهر جان، تشکر می‌کنم از همدردیت دوست عزیز، فقط تو میدونی‌ من چی‌ دارم می‌کشم! 😆

    مجید جان، تو به ترکی‌ میپرونی ما نمی‌فهمیم چی‌ میگی‌! من باید برم ترکی‌ یاد بگیرم که بتونم دست مجیدو رو کنم!:lol:

    در ضمن منوچ جان خیلی‌ ممنونم از لیستی که خواسته بودم، دیگه لازم نیست، خودم ترتیبشو دادم!

  46. ليس المؤمن الذى يجعل الپَسورد علي مودمه وايرلس و جاره في كف الاينترنت
    الى جنبه.”

    حلية­الماکروسفتین، جلد آخر، باب اينترنت، صفحه 234، به نقل از شاسكول ابن مودم

    “مسلمان نيست كسي كه روي مودم وايرلسش پسورد مي‌گذارد در حالي كه
    همسايه‌اش شب بدون اينترنت مي‌خوابد.”

  47. Manoochehr

    بابی عزيز قبل از هر چيز ازت عذرخواهی ميكنم بابت ليستی كه خواسته بودی و نتوانستم آن را بموقع بدستت برسانم چونكه دوستم با خوانواده‏اش به مسافرت رفته و هفته آينده برميگردد . 🙁 در ضمن خوشحال ميشويم كه اينجا بی صاحبخانه نباشد و بتونی ماهی يكبار !!! به اينجا سر بزنی و ما را از تنهائی در بياری ! 😆 در آخر هم دلم برای مهتاب خانم خيلی تنگ شده و اميدوارم كههرچه زودتر سری به اينجا بزند ! از سلنای عزيز هم بخاطر مطالب جالب و خواندنيش تشكر ميكنم 🙂

  48. Bobby

    خوب منوچهر جان، فعلا اون داستنا پیش خودمون می‌مونه! 🙂

  49. سلنا

    مـا عــادت کـردیـم وقـتـی تـوی خــونـه فــیـلم مـی بـیـنـیم ، تمام که شد و بـه تـیتـراژ رسـید دسـتـگاه رو خـامــوش مــی کـنـیـم یـا اگــه تـوی ســیـنما بـاشــیم ســالـن رو تــرک مـی کــنـیم .مـا تـوی زنــدگـیـمون هـم هـیـچ وقــت کــســانی کــه زحــمـت هـای اصــلـی رو بــرای مــا می کشن نـمی بـیـنیم ، ما فـــقـط کــســانـی رو دوســت داریـم بـبـینـیم کــه بــرامـون نـقـش بــازی مـی کـنن

  50. salam salna joon, khoobi?
    khaili delam braat tang shodeh, yek saali misheh khabari azat nadaaram, hameh chi rooberaast?

Leave a Reply