نوشته‌هایی‌ که در این دسته هستن، توسط بابی نوشته شده‌اند!

با همین دوتا گوش خودم شنیدم…

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی آوریل 10, 2010چند روزی بود که تصمیم داشتم یک مطلب قشنگ درباره خانم‌ها بنویسم، چونکه کم کم ممکنه بعضیا، بگن که بابی میونش با خانوما خوب…

Continue Readingبا همین دوتا گوش خودم شنیدم…

دردیست غیر مردن آن را دوا نباشد!

دیروز طبق معمول نشسته بودم   تو مغازه و با درد و مشکلات خودم درگیر  بودم  که در باز شد و شهرام وارد شد! میگه سلام خوبی؟ میگم ای! میگه…

Continue Readingدردیست غیر مردن آن را دوا نباشد!

روز مادر

دوستان میدونین که فردا روز مادره، در اروپا و امریکا دومین یک شنبه ماه می رو همه ساله، به عنوان روز مادر جشن میگیرن، در ایران هم روز تولد حضرت زهرا , که فکر کنم دیروز بود، روز مادره!

ریشه جشن گرفتن این روز به سال ۱۸۶۵ در امریکا برمیگردد که خانومی به نام Ann Maria Reeves روزی را به اسم روز دوستی مادران به منظور جمع شدن مادران و تبادل نظرات درباره مشکلات روزمره آنها با همدیگر به وجود آورد!
در یکشنبه بعد از دومین سالگرد مرگ خانوم Reeves دختر ایشان مجلس یادبودی برای مادرش گرفت و ان را روز یادبود از مادر نامید! با کوشش این خانوم در سال ۱۹۱۴ این روز در کنگرس امریکا بعنوان روز مادر به رسمیت شناخته شد!

روز مادر دراتریش، از سال ۱۹۲۴ جشن گرفته میشود!

قبل از هر چیز میخوام این توصیه رو بهتون بکنم که اگه میخواین که همسر گرامی، مادرتونو، اونم در روز مادر، به عزاتون ننشونه ، یادتون نره که گلی، شکلاتی،عطری، خلاصه یک کادویی، واسه این روز بگیرین و دست خالی خونه نرین، هر چند که چه چیزی بگیرین چه نگیرین، این روز مقدس رو شما نمیتونین به خوبی و خوشی به پایان برسونین!

البته دادن هدیه و کادو هم، راه حلی برای جلوگیری از این مشکل نیست، اما ممکنه شدت برخورد رو تا حدودی کاهش بده!

حتما میپرسین چرا، الان خیلی راحت به زبون ساده، واستون شرح میدم! (more…)

Continue Readingروز مادر