توانا بود, هر که دانا بود

 

چند وقت پیش دوستان, خانومی از بستگان از ایران تشریف آورده بودن اتریش, پیش ما.
میدونین که زمان برگشت به ایران و قبل از رفتن به فرودگاه , یکی از برنامه ها هم همیشه وزن کردن چمدوناست که ببینن اضافه بار دارن یانه, که همیشم البته دارن و مسافران عزیز هموطن, چمدون ها رو تا مرز ترکیدن و از هم پاشیدن, پر میکنن.
مام یک ترازوی دیجیتال داریم که آوردیم خدمت ایشون که با ر و اساسشونو وزن کنن.
(more…)

Continue Readingتوانا بود, هر که دانا بود

اعتیاد شدید

خطرناک ترین ماده مخدر!
دوستمون تعریف میکرد, که چند سال پیش خانواده ای از ایران اومده بودن که از فامیلای دورش بودن و میخواستن چند ماهی تو وین بمونن, ازش خواهش کرده بودن که واسشون یک جا پیدا کنه .
ایشونم با یکی از دوستان اتریشیش تماس گرفته و گفته که اینا یکی دو ماه بیشتر نیستن و تو هم که طبقه بالای خونت خالیه, بده به اینا, هم اینا بی خونه نمیمونن هم شما استفاده ای کردی از خونت.
یارو موافقت کرده و چند روز اولشم خیلی راضی بوده اما یکشب ساعت ٨ شب زنگ میزنه میگه (more…)

Continue Readingاعتیاد شدید

مادام….مادام….مادمازل! + 18

 نوشته‌ مهدی امیری  در می 9, 2009

چندین سال قبل،یادش بخیر! به قول معروف سال به سال گویی دریغ از پارسال! بگذریم، چی‌ داشتم می‌گفتم؟ آها، از سال‌های گذشته، خدمت شما عرض کنم که من جزو کارهای مختلفی‌ که کردم یکی‌ هم رانندگی‌ تاکسی‌ بوده، که اتفاقا هم از همه کارایی که تا حالا افتخار انجام دادنشونو داشتم بیشتر دوست داشتم! هر روز ، در مورد من شاید بهتره بگم هر  شب، چونکه من شب‌ها کار می‌کردم، هر شب که میرفتیم سر کار (more…)

Continue Readingمادام….مادام….مادمازل! + 18