کشیدنِ جا

با یکی از دوستان که با تاکسی کار میکنه، داشتتیم تو رستوران غذا میخوردیم، میگه عجب دنیای کثیفیه، رٔیس کل بانک جهانی رو دارن در فرانسه محاکمه میکنن به جرم جاکشی!
taxi

 

میگم تعجبی نداره عزیز من، اگه (بیشتر…)

ادامه خواندنکشیدنِ جا

مادام….مادام….مادمازل! + 18

 نوشته‌ مهدی امیری  در می 9, 2009

چندین سال قبل،یادش بخیر! به قول معروف سال به سال گویی دریغ از پارسال! بگذریم، چی‌ داشتم می‌گفتم؟ آها، از سال‌های گذشته، خدمت شما عرض کنم که من جزو کارهای مختلفی‌ که کردم یکی‌ هم رانندگی‌ تاکسی‌ بوده، که اتفاقا هم از همه کارایی که تا حالا افتخار انجام دادنشونو داشتم بیشتر دوست داشتم! هر روز ، در مورد من شاید بهتره بگم هر  شب، چونکه من شب‌ها کار می‌کردم، هر شب که میرفتیم سر کار (بیشتر…)

ادامه خواندنمادام….مادام….مادمازل! + 18