نوشته مهدی امیری ۲۰ آگوست ۲۰۱۲
دوستان ماجرای امروزمون ، در اصل بر میگرده به ۷-۸ سال پیش! تازه ازدواج کرده بودیم و همسر گرامی از ایران تشریف آورده بودن, مام با وجودی که تا اون زمان زندگی مجردی داشتیم اما همه جور هم وسائل خونگی داشتیم اما خوب دیگه، هموطنان رو که میشناسید، وقتی از ایران میان، هیچی رو قبول ندارن! تا چند ماه و حتی سالیان سال، هر چی تو ایران داشتن، بهتره از اینجا!
حالا کاری به این نداریم که تو ایران هر چی دارن و ندارن میزارن و در میرن اما پاشون که به اینجا میرسه، همه چیزای ایران ازهر جای دیگه دنیا بهتره!
خلاصه، خانوم ما گفت این ظرف و ظروف رو باید بندازیم دور، اینا به درد نمیخورن ، باید بریم سرویس غذا خوری جدید بگیریم!
مام که هر کی هر چی بگه میگیم چشم، ایشون که دیگه شریک زندگیمم بود ( هست البته هنوزم، خدا رو شکر، یکوقت خیال نکنین گذاشته در رفته ! )
گفتم، هر جوری که شما صلاح میدونین، فردا صبح زود، بلند شدیم و رفتیم مغازه ظرف فروشی!
سرویس های مختلف و متنوعی اونجا بود اما خانوم من یکی رو انتخاب کرد که از همه هم گرون تر بود! حالا دلیلش چی بود رو من تا همین ۳ ماه پیش نفهمیده بودم!
دیدم خیلی گرونه، گفتم، مطمئنی اینا خوبه؟! گفت اره فعلا همینا کارمون رو راه میندازه!!
واسه اینکه کوتاه بیاد و یک چیز دیگه انتخاب کنه، گفتم اینا اما سرویس ۴ نفرست!
این کار رو بد تر کرد، گفت مشکلی نیست ۳ دست میگیریم!
با خودم گفتم ما تا حالا شنیده بودیم که مردا گربه رو باید دم حجله بکشن اما جای من خانوم من داشت خرس رو گردن میبرید!
گفتم خانومم ، عزیزم آخه ۳ دست غذا خوری واسه چی میخوایم، ما که دو نفر آدم بیشتر نیستیم ؟!
گفت مهمون که بیاد چیکار کنیم تو سینی بهشون غذا بدیم؟!
گفتم ، مهمون کجا بود، ما اینجا خیلی مهمون بیاد پیشمون، ۳ نفر و نیم هم نمیشن، ایران که نیست که هر خانواده خودشون ۱۵ نفرن!
گفت، تو دیگه مجرد نیستی، از حالا زندگیت عوض میشه!
مام گفتیم باشه، اول زندگیمونه، یک وقت نگه، چه شوهر گدا گشنه ای گیر ما افتاده، ۳ دست از این سرویس ها گرفتیم و آوردیم خونه!
از اون روز به بعد، هر وقت که ما اینا رو استفاده میکردیم، ایشون میگفتن، باید یک سرویس درست و حسابی بگیریم!
من ۱۰ دفه پرسیدم مگه اینا چشه؟
میگفت اینا اصل نیستن!
چندین دفعه بهش گفته بودم، عزیزم، درسته جنس های چینی اصل نیستن اما اینا اسمشون چینیه، خودشون پورسلان اصل المانه ، مگه نمیبینی زیرش نوشته made in Germany ؟!
میگفت، هر چی دلشون بخواد میتونن اون زیر بنویسن، من چینی اصل دوست دارم!
بهش گفتم، از اینا اصل تربخوای باید خودت بری تو کارخونه چینی سازی آلمان با دستای خودت بسازی!
خلاصه ما داستانی داشتیم با این ظرف و ظروف چینی ، هر وقت چشش به اینا میوفتاد، میگفت کی باشه اینا بشکنن از دستشون راحت شیم، بریم یک چیز درست و حسابی بگیریم !
۳ ماه پیش دوستان، مهمون داشتیم، سر شام، من داشتم با دوستمون حرف میزدم، خانومشم با خانوم من!
خانومه گفت، این سرویستون، چقدر دیزاینش قشنگه، چه جنس خوبی هم دارن!
خانوم من گفت، اره بد نیستن! چونکه دفه اولی بود که شنیدم خانومم بگه بد نیستن، گوشام تیز شد!
خانومه پرسید از کجا گرفتین!
گفت از ماریا هیلفر اشتراسه! تو حراجی گرفتیم، خیلی هم ارزون!
خانومه گفت، به قیافشون اما نمیاد زیاد ارزون باشن! میتونم سوال کنم چقدر خریدن؟
گفت، ۳۴ و ۹۰ !
خانم دوستمون گفت چند!
گفت ۳۴ یورو و ۹۰ سنت!
نگاش کردم گفتم، شوخیت گرفته؟!
گفت چرا؟
گفتم اینا رو ما خریدیم ۳۵ یورو؟
دوستمون دید که کم مونده کلشو بکنم، گفت ناراحت نشین حالا، ما که غریبه نیستیم، اما اصلا فکرشم نمیشه کرد که اینقدر ارزون باشن!
به خانومم گفتم خوبه که خودت با من بودی که خریدیم!
گفت همون که بودم میگم!
گفتم عزیز من، نزدیک ۱۰۰۰ یورو پول این ۳ دست ظرف لعنتی رو دادیم،الانم ۸ ساله داره هزار جام میسوزه، شما کجا ۳۴،۹۰ دیدین؟!
گفت من چونکه دیدم قیمتش مناسبه گفتم اینا رو بخریم ، از همه ارزون تر بودن!
گفتم عزیز من چه جوری ارزون تر بودن، سرویس ۸ نفره و ۱۰ نفره و ۱۲ نفره رو میدادن۱۵۰ تا، شما اما چشت اینا رو گرفته بود!
گفت خودم قیمتشو بالاش دیدم، هنوزم یادمه ، با خط قرمز نوشته بود ۳۴ و ۹۰ !
تازه بعد از ۸ سال ما فهمیدیم که جریان چی بوده!
اون روزی که ما رفته بودیم این ظرف ها رو بخریم ، این سرویس ها رو خیر سرشون حراج کرده بودن و ۱۰ در صد ارزون تر میفروختن، قیمتش بود ۳۴۹ یورو، ۱۰ در صدش که ۳۴ و ۹۰ میشد، تخفیفش بود!
خانوم بیچاره مام که تازه از ایران اومده بود و هنوز آلمانی بلد نبود، خیال کرده بود که اون قیمتشه و به حساب فکر منو کرده بود که اول زندگیمون زیاد خرج رو دستم نزاره و ارزون ترین ها رو انتخاب کرده بود!
بعدشم چونکه با کارت پولشو داده بودم و پولی رد و بدل نشده بود، هیچوقت قیمت واقعی اونا رو نفهمیده بود!
خانومم گفت، منم همیشه تعجب میکردم که اینا با این همه ظرافت و اون قیمت ارزون، چه جنس خوبی دارن که هر کاریشون میکنی، نمیشکنن!
گفتم به هر حال هر بدی که اینا داشتن این خاصیت رو برای تو داشتن که خرس رو دم حجله کشتی!
گفت من اگه مگس هم کشته بودم، حال و روزم از این بهتر بود!
تو همین صحبتا بودیم که دخترم اومد سالاد ورداره، چنگال از دستش افتاد روی یکی از این بشقاب ها!
خانومم گفت یک خورده بیشتر مواظب باش دخترم ، نزنی سرویسمونو ناقص کنی!………….
ادمین جان یعنی اگر شما سرویس غذاخوری از جنس طلا رو ارزون می خریدید بازم میگفتید ارزش نداره؟ می دونید منظورم اینه که بعضی وقتها آدم از یه دستفروش توی خیابون یه چیزی میخره که ارزشش خیلی بیشتر از همون جنس توی یه گالری کلاس بالاست اما ماها رومون نمیشه بگیم کجا خریدیم یا چند خریدیم.
حالا طفلی خانومتون که حسابش جداست که خواسته خرج روی دسته شما نذاره. اما اینکه ظروف به دلشون نمی نشسته فقط بخاطر قیمتشون ، چیز تعجب آوری نیست همه آدمها (حداقل ایرانیها که من دیدم) اینجوریند.
من مدتها پیش یک لباس خریدم اونم از یک دستفروش . بعدش چندین نفر هی تعریف میکردن که چه خوشگله کجا و چند خریدی منم خب قیمتشو میگفت و اینکه از یه فروشنده دوره گرد خریدم ، مادر گرامی آخرش با آرنج یک ضربه محکم نشوند توی پهلوی من و گفت : تو نمیتونی یکم واسه خودت ارزش قائل شی؟ هیچوقت نگو از دوره گرد خریدی !
خب که چی ؟!
مهدی جان اين هم يكی از محسنات گرفتن زن چشم و گوش بسته از ايرانه !!! فقط اميدوارم زبان ياد گرفته باشه و ديگه از اين سوتی های فجيع نده! 😆
کیان جان ، راست میگی والا، اگه منم رفته بودم یکی از همین لگوری پگوری های اینجا ها رو گرفته بودم ، هر دو راحت بودیم، هیچکدوم کاری به کار اون یکی نداشت و هر کی هر غلطی دلش میخواست میکرد! 🙄
قمارباز اگه نگه …… از غصه دق ميكنه !!!
ندا جان، زمونه اینجوریه دیگه، هر چیزی که قیمتش زیاد تر باشه، ارزشش هم در چشم خلق الناس بیشتره !
یادم میاد، زمانی که من لباس فروشی داشتم، یک روز رفته بودم، برای مغازه تی شرت بخرم، عمده فروش های لباس اینجا اون زمان معمولا یهودی بودن و تو کارشونم خیلی استاد، یکروز خانوم مسنی که پیشش رفته بودم، ۲ نوع تیشرت گذاشت جلوم، یکی رو به پول اون زمان که شیلینگ اتریش بود میگفت، ۲۲ شیلینگ یکی دیگر رو میگفت ۱۹۰ شیلینگ!
اختلاف قیمت خیلی زیاد بود! پرسیدم چرا این یکی اینقدر گرونه ، گفت واسه اینکه این تی شرت ۲۲ شیلنگی یک ماه عمر میکنه ولی اون گرونتره سالیان سال!
پرسیدم یعنی اینقدر اختلاف کیفیته تو این ۲ تا تیشرت؟
گفت آره اونی که که ۲۲ تاست، خیلی کیفیتش بهتره! گفتم لابد عوضی شیندم، گفتم ارزون تره بهتره؟!
گفت صد در صد!
گفتم پس چه جوری اون زود خراب میشه این یکیاین همه دوام میاره!
گفت تیشرتی رو که شما میخری به ۲۲ شیلینگ ، چونکه خیلی ارزونه، مواظبش نیستی،هر روز میپوشیش، سر کار میپوشی، موقع تمیز کردن ماشین میپوشی، وقتی درش میاری پرتش میکنی رو صندلی یا رو تخت، با ۵ کیلو دیگه لباس های رنگ و وارنگ میریزی تو لباس شویی….. بعد از ۳ -۴ هفته هم رنگش خراب میشه هم فرمش اما وقتی تیشرتی میخری به ۲۰۰ شیلینگ،کم میپوشیش، تو مهمونی میپوشی، وقتی درش میاری فورا آویزونش میکنی تو کمد، با چیزای دیگه نمیندازی تو ماشین، یا خیلی با ملاحظه با دست میشوری یا اصلا میدیش خشک شویی ………………. اینه که بعد از پنجسال هم هنوز هم مثل روز اولیه که خریدی ! اگر اینجوری از تی شرت ۲۲ شیلنگی هم مواظبت کنی اون ۳۰ سال واست تی شرته !
اخرشم گفت ، تو اما لازم نیست که اینا رو به مشتری بگی، هر کی اومد پیشت، بگو، گرونه خیلی بهتره، اونام با رضایت کامل ۱۰ برابر پول میدن و تیشرت بد تر رو میگیرن، خوشحال هم هستن !
خلاصه ندا جون، میخواستم بگم که در بسیاری از موارد، اجناس گرون تر حتی بد تر هم هستن از ارزون تراش اما مهم اینست که اونی که خریده، خیال کنه که پول زیاد داده و جنس تاپ هم گرفته!