مردم مردای قدیم!

ارسال‌شده در بهترین نوشته‌های بابی در آگوست 3, 2009

زنگ زدم به خانومم، گفتم بریم؟ پرسید کجا؟ گفتم چیکار داری دیگه بگو آره یا نه! گفت آخه بدونم کجا میخوایم بریم، گفتم یه جای خوب، گفت، کجا مثلا؟ گفتممسافرت، یک هفته میزنیم میریم یه کشور دیگه، الان چند وقتی‌ می‌شه که از همین خراب شده بیرون نرفتیم، گفت باشه من که همیشه با مسافرت موافقم، گفتم پس ترتیبشو بدم؟ گفت هر جوری که خودت صلاح میدونی‌، واسه بچه هام خوبه، هوایی به سرشون بخوره، گفتم شما که هنوز ۳ هفتس از مسافرت چند ماهه برگشتین، من بدبخت نزدیک ۳ ساله از همین مغازه تکون نخوردم!

پرسیدم حالا کجا دوست داری بریم، گفت هر جا تو دوست داری! گفتم میخوام با نظر تو باشه، گفت من تا حالا رو حرف تو حرف زدم؟ گفتم نه والا!

گفتم من فکر کردم میریم چند روز پاریس! گفت اه اه، ول کن بابا تو هم حوصله داری، بریم یک جا که دریایی باشه، آبی‌، استخری، بچه‌ها بپرن تو آب، کیف کنن!

گفتم خوب پس میریم، یونان! گفت بابا تو این گرمام کسی‌ میره یونان آخه، تو هم جا پیدا کردی؟

گفتم بریم جزایر قناری، اونجا تابستوناش زیاد گرم نیست، گفت اونجا که بودیم دوباره بریم جایی‌ که بودیم چیکار کنیم؟

گفتم بریم اسپانیا

، گفت اصلا حرفشم نزن که الان اونجا آنفولانزای خوکی هست، هیچ آدم عاقلی بلند نمی‌شه بره اونجا!

گفتم بریم کرواسی، امسال همه می‌رن اونجا، خیلی‌ هم تعریف می‌کنن، گفت، اونجا که اصلا ساحل نداره، یک جا بریم که ساحلش ماسه‌ای باشه!

گفتم بریم مالتا، گفت، بابا بیخیال، مالتا رو باید مارچ و آوریل رفت که اونقد شلوغ نباشه!

گفتم واقعا خوشم میاد که هر چی‌ من میگم نه نمیگی! گفت خوب دیگه زنی‌ گفتن شوهری گفتن، ما از بچگی‌ یاد گرفتیم که رو حرف آقا مون حرف نزنیم!

گفتم حالا تو بگو کجا بریم، گفت  بریم پرتقال، گفتم من که میدونی‌ تا حالا دو دفعه پرتقال بودم! گفت به یکدفعه دو دفعه که آدم نمیتونه همه چیز یک کشور رو ببینه، یک جا دو جاش رفتی‌، حالا میریم یک جای دیگش! گفتم مطمئنی؟ گفت آره، کاملا، گفتم باشه، پس من ترتیبشو میدم، ازتم ممنونم که هر جا من میرم باهام میای، رو حرفم هم تا حالا، یکدفم ازت نه  نشنیدم!

زنگ زدم به دوستی‌ که تو آژانس مسافرتی داریم، گفتم یک هفته پرتقال واسمون رزرو کن، گفت تو که حرف پاریس و یونان میزدی! گفتم نه تصمیمم عوض شد، میخوام خانواده رو ببرم پرتقال! گفت از خانومت بپرس، شاید اون نخواد بره پرتقال! گفتم، خیال کردی ما مردای ایرانی مثل شما اروپایی‌ها بی‌ بخاریم که زنامون برامون تصمیم بگیرن؟! خدارو شکر هنوزم که هنوزه، خانومای ما میدونن که کی‌ تو خونه حرف اول رو میزنه!

این پست دارای 6 نظر است

  1. دوستان با اجازتون این نوشته بابی خدا بیامرزو آوردم بالا، چونکه سایت همش شده بود سیمکارت و تلفن و چرت وپرت!
    ما ناسلامتی سایت جهانی هستیم، همه چیزا رو که نمیشه فقط برای هموطنان ایرانی مقیم اتریش نوشت!

  2. Mehdi Parsnews Amiri

    دوستان با اجازتون این نوشته بابی خدا بیامرزو آوردم بالا، چونکه سایت همش شده بود سیمکارت و تلفن و چرت وپرت!
    ما ناسلامتی سایت جهانی هستیم، همه چیزا رو که نمیشه فقط برای هموطنان ایرانی مقیم اتریش نوشت!

  3. hamed

    اتفاقا این اخلاقت هم جهانی که مشورت میکنین و با هم تصمصم میگیره به جات.
    این داستان خیلی آشناست . بزار فکر کنم …… تو خونه ما هر روز داره تکرار میشه . اینو میگن تفاهم

  4. mahnaz

    با سلام :من45 سالمه می خواهم برای تحصیل دردانشگاه اتریش پذیرش بگیرم وپسر12 ساله ام را بیاورم مدرکم دیپلم علوم انسانی قدیم است ایا کسی هست مرا کمک کند و شدنی هست با تشکر از ایرانیان مقیم اتریش .

  5. من اصلا به سوال شما کاری ندارم ، نمیخوام هم بگم این چرت و پرتا چیه! من کی باشم که همچین حرفی بزنم، اما این سوال شما مهناز خانوم اصلا چه ربطی به این نوشته داره؟!

  6. Mehdi Parsnews Amiri

    من اصلا به سوال شما کاری ندارم ، نمیخوام هم بگم این چرت و پرتا چیه! من کی باشم که همچین حرفی بزنم، اما این سوال شما مهناز خانوم اصلا چه ربطی به این نوشته داره؟!

دیدگاهتان را بنویسید