ترک عادت !

چند هفته پیش جاتون خالی، خانوادگی  رفته بودیم خونه یکی از دوستان، دیدیم دوستمون خیلی اخماش تو همه!
آدمی که هیچ وقت  خنده از لبش دور نمیشد رو با صد من عسل هم نمیشد خورد!
از خانومش پرسیدم چشه این بچه امشب، من تا حالا اینو اینجوری ندیده بودم؟!
گفت نمیدونم بخدا، منم هر چی میپرسم جواب درست و حسابی ازش نمیشنوم!
رفتم نشستم پیشش، پرسیدم، ناراحتیت چیه، مشکلت  کجاست؟ بگو شاید بتونیم کمکی کنیم!
گفت نه بابا هیچی نیست، چند روزی طول میکشه بعد همه چی درست میشه!
گفتم، من که غریبه نیستم، دوست عزیز، اگه راجع به مشکلات صحبت کنی، راحت تر میتونی حلشون کنی، بگو ببینم دردت  چیه، من هر چی باشه، چند تا پیرهن از تو بیشتر پاره کردم، شاید بتونم راه حلی جلو پات بزارم!
گفت هیچی نیست بابا، شما ها فکرتونو مشغول نکنین، امشب اومدین اینجا، بگین و بخندین، حالتونو بکنین، من هم کم کم حالم جا میاد!
گفتم تو با این حرفات، داری منو جدی نگران میکنی! خوب بگو ببینم چه مرگته آخه!
گفت راستش ترک سیگاره!
گفتم به به، تبریک ، بلاخره  تو هم سر عقل اومدی!  بابا، اینم شد مشکل؟ اینم ناراحتی داره مرد مومن؟! اینو که باید جشن گرفت!
گفت تو که خودت سیگاری هستی، میدونی، لامصب ول کردنش چقدر مشکله!
منم جاتون خالی دیگه شروع کردم به شر و ور گفتن! همون حرفای چرت و پرتی که همه میگن! خدا رو شکر ایندفه جای اینکه من مجبور باشم این محملات رو بشنوم، یکی دیگه باید گوش میداد اونم از یکی که خودش اوضاش از اونم خیلی  خراب تر بود!
گفتم ببین عزیز من، پولایی که صرف خرید سیگار میکردی، بذار رو همدیگه ببین آخر ماه چقدر  میشه! ، برو باهاش حال کن!  برو اصلا   واسه زن و بچت کادو بخر! (از این نصیحت،  من خودم از همه حرفای دیگه بیشتر بدم میاد!)
گفت ببین من وقتی سیگار میکشم، کیف میکنم، سیگارم باشه، زن و بچم هر چی بخان ازشون دریغ نمیکنم، اما الان اینقدر حالم گرفتست که میخوام سر به تنشون نباشه!
گفتم بابا، تو دیگه خیلی آلوده  بودی به این سیگا رلعنتی ! این حرفا رو نزن زشته، بچه که نیستی، تو ماشالله سن و سالی ازت گذشته این حرفا مال ۱۵-۱۶  ساله هاست!
گفت من تعجبم تو چرا این تیر و تار ها رو تحویل من میدی! تو که خودت سیگار نمیکشی، سیگار رو میخوری! تو که دیگه باید بدونی من چی میکشم!
گفتم من چونکه اینکارم دارم بهت این حرفا رو میزنم، هر کی میگه ترک سیگار مشکله، خلاف عرض میکنه! پرت و پلا میگه،فقط یک جو اراده لازمه و دیگم هیچی!  من خودم تا حالا صد دفعه ترک کردم،اصلا هم مشکل نیست!
گفت آره گفتنش سادست، تو اگه بدونی من الان چی دارم میکشم.
گفتم بابا خودتو نباز، طاقت بیار، روز به روز راحت تر میشه، یک روز میرسه که تو اصلا چشت به سیگار بیوفته، حالت به هم بخوره!
گفت تو که سیگارتو میکشی و ناراحتی نداری، تو حرف زدن  و چرت و پرت گفتن  هم که هیچوقت کم نمیاری، اگه میتونستی خودتو جای من بزاری این حرفارو نمیزدی!
گفتم، اتفاقا من چونکه خودم بار ها تو این موقعیت بودم، دارم بهت این حرفا رو میگم، خیال میکنی من یک دفعه و دو دفعه سیگار رو ترک کردم، کار هر روزمه!    حالا  بگو ببینم چند روز هست که  ترک کردی!
گفت هنوز که ترک نکردم اما میخوام از هفته دیگه که سال جدید شروع میشه ترک کنم!
گفتم ببین دوست من،  فردا اولین کاری که من میکنم اینه که برم واسه تو  ۵-۶ باکس سیگار بگیرم بیارم بزارم اینجا که تو یکوقت بی سیگار نمونی، تو برادر من،  هنوز که ترک نکردی و فقط تصمیم گرفتی که یک هفته دیگه بزاریش کنار، میخوای سر به تن هیچکی نباشه وای به روزی که واقعا بزاریش کنار، اونوقت دیگه زن و بچتو از پنجره پرت میکنی تو خیابون!
سیگار ترک کردن اراده میخواد دوست عزیز، هر کسی من نمیشه که بتونه هفته ای دوبار ترک کنه و ۳ بار شروع  کنه، ککشم  نگزه!

این پست دارای 3 نظر است

  1. hamed

    مهدی جون تو آخر اراده ای . برای همینه دوست داریم دیگه. بکش که خیلی حال میده . من هم چند ماهیه اومدم قاطیتون

  2. mehdi amiri

    حامد جان، یعنی تو تا حالا نمیکشیدی؟ من اگه میدونستم سیگاری نیستی اصلا باهات هم کلوم نمیشدم! 😆
    اما نکش حامد جان، فکر خودت نیستی فکر ۲ تا شاه پسرت باش! 🙂

  3. Mehdi Parsnews Amiri

    حامد جان، یعنی تو تا حالا نمیکشیدی؟ من اگه میدونستم سیگاری نیستی اصلا باهات هم کلوم نمیشدم! 😆
    اما نکش حامد جان، فکر خودت نیستی فکر ۲ تا شاه پسرت باش! 🙂

دیدگاهتان را بنویسید