نوشته مهدی امیری در ژانویه 17, 2009
ایرنیهایی که ساکن خارج از کشور هستن،یادشون هست حتما، تا چند سال پیش، هرکی میرفت ایران برمیگشت با خودش کلی چیز میاورد، چونکه تو کشورهای اروپایی هنوز اینقد فروشگاه ایرانی نداشتیم، حالا چیزایی هم که میاوردن خیلی جالب بود، سبزی خشک، کشک، سبزی قورمه سبزی سرخ شده، لپه، نون، زرشک، ترشیجات، سبزی خوردن، گز، پسته و آجیل، باقلوا….و چیزایی از این قماش!
من خودم شخصا خیلی دوست داشتم این چیزارو اما دلم میخواست یکی دیگه بره ایران و با این چیزا برگرده، هر وقتم که میرفتم ایران، هر کی هرچی میخواست بیاره به عنوان سر راهی و این حرفا، میگفتم نیارین که نمیبرم، اگرم کسی میاورد، همونجا میذاشتم و با خودم نمیاوردم، دوست نداشتم تو فرودگاه با این مامورهای گمرک کلنجار برم و واسشون شرح بدم که ترشی لیته چیه و کشکو واسه چی استفاده میکنن، یا تمبر هندی به چه دردی میخوره!
ما هم که از ایران میومدیم هر چی دستمون میدیدن خیال میکردن یا توش مواد مخدره یا میشه باهاش بمب درست کرد، به همه چی ما شک داشتن این نامسلمونا!
یادم میاد یک دفعه تو هواپیما ۲ تا خربزه مشهدی، هی بالا و پایین میرفتن ، هر چی هم مهموندار ها میپرسیدن اینا مال کیه، صاحبش روش نمیشد بیاد خربزه هاشو جم کنه بس که مسافرا مسخره میکردن، آخرش خربزه هارو دستگیر کردن بردن تو کابین خلبان، اونم که معلوم بود که آدم شوخیه ، تو بلندگو ورداشت گفت از صاحبان خربزههای مشهدی فراری تقاضا میشود خود را هر چه زودتر به خلبان معرفی نمایند!😊
خلاصه من برای اینکه دچار چنین مشکلاتی نشم و موقع رسیدن چمدونمو وردارم، راحت خط سبز رو بگیرمو از گمرک بگذرم، از خیر خوردن کشک بادمجون و رب انار و فسنجونو ابگوشت بزباش……….. میگذشتم اما داستانی که امروز میخوام واستون تعریف کنم، خدا شاهده، عین حقیقته 4 سال پیش اتفاق افتاد:

