قاشق زنی بر اساس لغت نامه ی دهخدا : عمل زنان قدیم در شب چهارشنبه سوری که برای گرفتن مراد و رسیدن به مقصود به طور ناشناس و نقاب زده به درخانه ها رفته و به وسیله ٔ زدن قاشق بر کاسه و یا بر در خانه ، اهل خانه را از آمدن قاشق زن خبر کرده ، ایشان نیز به وظیفه ٔ خود که آوردن مقداری آذوقهٔ خشک و ناپخته است او را جواب گویند. و شرط آن است که مکالمه واقع نشود و رجوع به قاشق زدن شود .
قاشق زنی یکی از مراسم دیرین ایرانیان در شب چهارشنبه سوری است .
در همه سرزمینهای ایرانی در فاصله پنج هزار کیلومتری کردستان تا چین ، آیین جشن چهارشنبه سوری به همراه مراسم جانبی بسیار متنوع و زیبای آن و سرایش ترانههای شادی بخش و جشن و پایکوبی برگزار میشود. گسترهی برگزاری این جشن حوزه حضور فرهنگ ایرانی را نشان میدهد. این گستره نه تنها کشور ایران بلکه از سرزمینهای شرق عراق و شمال آن (کردستان غربی) ، شمال سوریه ، شرق ترکیه ، جنوب روسیه (داغستان و چچنستان) ، آذربایجان و قفقاز، ارمنستان ، غرب پاکستان ، افغانستان ، جنوب ترکمنستان ، تاجیکستان ، ازبکستان ، قرقیزستان ، غرب و شمال هند وغرب چین تشکیل میشود .
سنت قاشق زنی برای اغلب ایرانی ها آشنا و ملموس است . برخی ، دلایل پدید آمدن مراسم قاشق زنی را ، کمک به فقرا و نیازمندانی که چیزی برای گستراندن سفره ی سرور خود نداشتند ، و عده ای که معروف بود سالی یک بار پلو می خوردند ، و کسانی که شاید پولی برای خرید لباس های نو نیز نداشتند ، می دانستند .
برای یک دست ترشدن خوان های شب عید ، مراسم قاشق زنی به صورت خود جوش ، شکل گرفت . در روزگاران قدیم که تهران تازه لقب مرکزیت یافته بود قاشق زنی باب شد . پس از مراسم آتش بازی و خواندن سرود ((زردی من از تو ، سرخی تو از من )) مردم کوچه ها را خالی کرده و گرد کرسی سفره خود می نشستند . صدای کلون در به گوش می رسید . نگاه ها روی غذای وسط سفره که معمولا سبزی پلو با ماهی بود ، لحظه ای به هم دوخته می شد . تکه ای غذا ، آجیل ، شیرینی یا پول می توانست دلی را خرسند کند . پسر بزرگ خانه یا پدر ، به هوای اهدای خوراکی یا نقدینگی ، خود را به پشت در حیاط می رساند . قاشق زن ها ، پوششی بر صورت خود می کشیدند تا شناخته نشوند و کسی اصرار در شناخت ایشان نداشت و هر چه از دستش بر می آمد در دستمال وی می گذاشت .
ترتیب رسم قاشق زنی به این شکل بود : قاشق زن ها که معمولا برای ناشناس ماندن ، تك نفره اقدام به قاشق زنى مى كردند با قاشق بر پشت كاسه مسى مى كوبيدند. با شنيدن صداى قاشق ، لقمه در گلوى صاحب سفره گره مى خورد و پايين نمى رفت . پيش از رسيدن ميزبان، قاشق زن دستمال اش را از زير يا بالاى در ، داخل خانه مى فرستاد . پس از گرفتن دستمال پر شده از خوراكى، قند يا پول ، قاشق زن به سرعت از محل دور مى شد و تنها خواسته اش ناشناس ماندنش بود . از آنجا كه در هر محله آدم خيررسان پيدا مى شد ، قاشق زن بى آنكه بداند تحت تعقيب آدم خير قرار مى گرفت . و شايد روز و روزهاى بعد ، دستمال يا كيسه اى از هداياى گوناگون جلوى سكوى منزلش مى يافت و خوشحال تر سال نو را آغاز مى كرد .
ايرانى ها مردمى شوخ مزاجند . شايد براى همين مراسم پرالتهاب قاشق زنى خيلى زود رسمى نشاط انگيز شد . قاشق زن ها زياد شدند و برخى ها در قالب گروه هاى سه – چهار نفره قاشق زنى مى كردند . وارد كوچه اى مى شدند و قاشق بر كاسه مى كوفتند . پس از اتمام كار و باز كردن دستمال هايشان پشت كوچه ، هر يك شانس خود را با ديگرى مقايسه مى كرد . يكى آجيل برده بود و ديگرى سكه اى پول ، يكى هم با دستمال خالى . شوخى در قاشق زنى بالا گرفت و قاشق زن ها دو دسته شدند . كسانى از روى فقر و عده اى براى مزاح ، سروصداى قاشق و كاسه درمى آوردند . حكايت شوخى هاى قاشق زنى براى هر كس خاطره اى ماندنى ساخت .
زمان گذشت و برخی اعتقادات و خرافات ، گريبان قاشق زن ها را گرفت و بدین طریق این رسم که با نیتی خیر( و گاه مفرح ) بنیان گذاری شده بود ، به سادگی از بین رفت .
منبع:
http://www.shahr-arai.blogfa.com/post-1.aspx