زبان مادری, خانه پدری!

دخترم از دیروز پیشم بود, گمونم, زیادی خوب ازش پذیرایی کردم!😲😱
صبح قرار داشت, بردمش جایی که میخواست بره بعدشم رفتم خرید, تا برگشتم خونه, زنگ زده میگه بابی ناهار چی داریم؟!

 

گفتم, شما خونتون چی دارین من نمیدونم باباجون , من اما هنوز تصمیمی نگرفتم که چی میخوام برای ناهار بخورم!
میگه نه, منم خونه خودمون منظورمه, پیش خودت😲یادت رفته همیشه میگی, زبون مادری اما خونه پدری, خونه بچه ها جاییه که باباشون زندگی میکنه!😱
گفتم , اینو که درست میگی بابا , اما نمیدونم چرا شما دخترای گل, فقط وقتی گشنتونه , یاد سخنان نغز پدر بزرگوارتون میفتین 😲😱
گفتم خوب حالا بگو چی دوست داری واست درست کنم , چی هوس کردی؟! 😨
گفت هرچی باشه چونکه چیزی که من هوس کردم, حتما نداری!
گفتم, من همیشه, همه چی دارم 😎 نداشته باشمم خدا رو شکر چیزی که تو وین زیاد داریم رستوران ایرانیه! 😍
گفت: رستوران نه بابی, من الان هوس اون خورشت های بادمجونی کردم که خودت درست میکنی با اون پلو های زردت !
گفتم, باشه, مشکلی نیست!😱
گفت, نه نمیخوام ۳-۴ ساعت دیگه ناهار بخورم, الان گشنمه !
گفتم بیا نگران اونش نباش, تا تو برسی غذا رو میزه!
گفت: من ولی نیم ساعت دیگه خونم!😲😱
گفتم, اشکالی نداره, غذای من ۲۰ دقه دیگه رو میزه, ۱۰ دقم صبر میکنم تا برسی اما دیر نکنی که خورشت بادمجون سرد بشه از دهن میوفته!😲😱💖💝🧡😍🙏
این هم لینک مطلب در فیسبوک با عکس های بیشتر وکامنت های دوستان :
https://www.facebook.com/parsnews.at/posts/pfbid0DkMNrr5iMrTZRs6hn2SZiUiLSazt5WSqse4MkYpwKk5uTPgM5kzCzYbuL2691wZYl

دیدگاهتان را بنویسید