دوستان, امروز میخوام سبزه های عیدی رو که برای اولین بار در زندگیم, خودم با دستای خودم بدون هیچ کمکی , آماده کردم به شما نشون بدم!
من از اون خانومی که الان اسمش یادم نمیاد تشکرمیکنم که با گذاشتن ویدیویی در یوتیوب , مرحله به مرجله به ما نشون داد که چطور دست به این کار خطیر بزنیم و همونجوری که شمام شاهد خواهید بود, تا حدی هم به موفقیت دست پیدا کنیم!
فقط یخورده زیادی عدس تو آب گذاشته بودم که بعد که نیش زدن دیدم خیلی زیادن اما دیگه دلم نیومد که بریزمشون دور و گفتم اگه اینا قراره خوشبختی بیارن ,منم ٤-٥ تا سبزه میزارم که خوشبختیا چند برابر بشه!
خلاصه دوستان ٤ تا ظرف رو پر کردم که یکیشم ٢ طبقست !
به به!!دست شما و عزیزای خاله دردنکنه….
ایشالله که خوشبختی همیشه همراه تون باشه
Perfect dear
خیلی قشنگ بودن! سبزه ما درست سبز نشد اگه می دونستیم میومدیم از شما یاد می گرفتیم.
با سلام به دوستان بسیار گرامی و خوبم علی و شیمای عزیز, نمیدونم که عید رو به شما تبریک گفتم یا نه, اگر هم گفتم یکبار دیگم دوست دارم که برای شما ٢ مهربان, بهترین ها را در سال جدید آرزو کنم و بخاطر دوستداران خاطرات شما هم که هست , از خداوند بخوام که شما ها همیشه در سر وسفر و مسافرت باشین! 🙂
دوستان سبزه هام خدا رو شکر هنوز که خیلی سر حال هستند و فکر کنم که خدا رو شکر تا سیزده که دیگه ٤ روز بیشتر نمونده دوام بیارن, این بار اولم بود, سال دیگه اگر که انشاالله عمری باشه سبزه های مختلف دیگری مثل ماش و نخود میزارم!
فکر کنم روز سیزده که اینا رو برم بندازم تو دانوب که خوشبختانه تا خونه من, پیاده ٥-٦ دقه بیشتر راه نیست, خیلی جاشون خالی خواهد بود!
بخاطر همین قنشنگیشون چند روز پیش یک مقدار نخود گذاشته بودم تو آب که سبز شن و بزارم به عنوان دکور و خوشگلی تو خونه که دوستی بد جوری حال منو گرفت که انشالله سر فرصت ماجراشو, خواهم نوشت! 🙂
علی و شیمای عزیز, دیروز اتفاقا به سایت شما سر زدم و دیدم آخرین نوشته شماخاطراتتون از تورین ایتالیا بود که من خوندم ومثل بسیار جالب هم هست اما من منتظر نوشته کوتاه تری در باره شهر معروف تری در اروپا هستم که باز دوباره با اجازه شما در پارس نیوز بگذارم تا دوستان هم بهرمند شند!
شاد و پیروز باشد.
دوستان من دارم میرم سبزه های عید مو بندازم تو دانوب اما فکر کردم که قبل از رفتن عکس اینا رو بگیرم که شمام ببینین که سبزه هام تا همین امروز سور و مور و گنده و سر حال بودن!
خیلی از اینکه باید بندازامشون ناراحتم اما خوب دیگه رسم و رسوم , اینجوریه!
در ضمن عکس گوجه فرنگی هام و فلفل دلمه ای رو هم میزارم که حالا تو یک گلدون دیگه گذاشتمشون و خیلی هم از ٢ هفته پیش تا حالا رشد کردن, اینا تواون ظرفی بودن که ٢ تا گیاه توش بود, اصلا نمیشد دیدشون, حالا ببینین چی شدن!
سبزی خوردن هام هم همینطور, من باید باغبون میشدم بخدا!
من که داره گریم میگیره این همه آب دادن و رسیدن به این سبزه ها و حالا زمان وداع فرا رسیده!
من رفتم که بندازم !
! this is the end
مارو هم تو غم خودتون شریک بدونین!!
واسه عرض تسلیت خدمت میرسم
بردم انداختامشون پرستو جان, خیلی ناراحتم, روزی ٢-٣ بار با اسپری آب میریختم روشون, صبح ها آب میدادم, الان خونه خیلی خالی شد بدون این سبزی ها, باز خدا رو شکر که فلفل و گوجه فرنگی و سبزی خوردن ها رو دارم! 🙂
خداییش من اصلا سبزی خوردن نمیخورم اما بخاطر اینکه سبزن و خوشگلن, همیشه یکی دو تا گلدون دارم, الان یک گلدون ریحون دارم, تا حالا یکبارهم , برگاشو نخوردم اما تو آشپز خونه هست, بیشتر به بخاطر دکور استفاده میکنم تا خوردن!
دوستان اگه یادتون باشه, وقتی سبزه های عید رو اینجا گذاشته بودم, عکس دوتا بوته گوجه فرنگی و یک بوته فلفل دلمه ای هم گذاشته بودم, اینجا اگه ببینین بین دو تا گیاه: حالا باید ببینین این گوجه فرنگی ها چی شدن , الان هم مثل اینکه دارن گل در میارن! فکر کنم امسال همینگوژه ها رو بفروشم دیگه لازم نباشه کار کنم!
حالا همه این شاهکار هام تو این آشپزخونه اتفاق افتاده !
بیخود نیست که میگن هنر نزد ایرانیان است و بس!