والا بخدا !همش که به خوشگلی و قیافه و مو و چشم و ابرو نیست!زن…
https://youtu.be/qDLZd_g8QXA عزیزان دلم, دیروز که روز ۲۳ دسامبر و یک روز مونده به کریسمس بود,…
شب یلدا، فرصتی است برای با هم بودن، گفتن از خاطرات شیرین و ساختن لحظههایی…
https://youtu.be/qkTWlW8FYsU دوستان من فقط یکبار در عمرم, سعی کردم سفره شب یلدا بچینم تو خونم…
حالا که صحبت از گذشته ها شد و وقتی که دخترام کوچیک بودن دوستان ,…
کمتر کسی ازماها داستان دوازده برادر، ننه سرما ، چله بزرگ و چله کوچیکه رو…
View Comments
بابی عزيز با تشكر فراوان از تو دوست بسيار عزيزم و با آرزوی موفقيت هرچه بيشتر در كار و زندگی تو را به خدای بزرگ ميسپارم .
شب و روزت بخير .
قربان تو منوچهر.
سلام
بابی چرا؟ 2روز رفتم شمال هاااااااااااااااا چرا اینجا اینجوری شد؟؟؟
سلام سلنا جان، تو رفته بودی شمال حال و حول، اونوقت دوستان همه به من میپریدن که چرا سلنا جون رو پروندی!
من هر چی گفتم، سلنا خودش پرواز رو دوست داره، همش تو آسمونا میپره، دوستان قبول نکردن، مخصوصاً این همشهریت مجید، میخواست خونمو بریزه!
باید قیافشو میدیدی، وقتی منو تهدید میکرد، چشاش شده بود کاسه خون! :(
واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟
دیگه یهوی شد رفتم شمال فرصت نشد بهتون بگم
به کوروش چه خواهیم گفت گرسربراردزخاک/گربازپرسدزماچه شددین زرتشت پاک/ چه شدملک ایران زمین کجایندمردان این سرزمین/ چراحال ایران زمین ناخوش است چرادشمنش اینچنین سرکش است/ چراملک تاراج میشودجوانمردمحتاج میشود/ بگوکیست این ناپاک مردکه برتخت من اینچنین تکیه کرد
:lol:
http://www.1.mtvpersian.com/static-10.html
مرسی منوچهر خندیدم باحال بود
:mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:
ميگم آقا مرگ موش ميخوام ميگه براي موش هاي خونتون ميخواين،
گفتم میخوايم بريزيم تو خورشتمون خوش رنگ شه !
سوار تاکسي شدم.يارو صداي ضبطشو تا ته زياد کرده بود.ميگم ميشه صداي ضبطتونو کم کنيد؟
ميگه اذييتتون ميکنه!
گفتم کم کني اين يه تيکشو من بخونم ببيني صداي کدوممون بهتره!!!!
رفتم سر خاک خدا بيامرزي دارم خرما تارف مي کنم،
طرف برداشته ميگه فاتحه است ديگه نه؟
گفتم خدا بيامرز زنده شده داريم جشن مي گيريم!
رفتم از قسمت قفسه باز کتابخونه 2 تا کتاب برداشتم آوردم گذاشتم جلوي مسئولش که وارد حسابم کنه؛
ميگه: ميخواي ببريشون؟
گفتم اومدم کتابارو بهت توصيه کنم بخوني، ميانگين ساعت مطالعه تو مملکت بره بالا
سر امتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مينويسم
مراقبه ديده ميگه تقلبه؟؟
گفتم دعاي ابوحمزه ثماليه
رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بيارم،
مربيه ميگه: بچه رو ميبريدش؟
گفتم همينجا ميخورمش
رفتم آزمايش ادرار.
يارو ميگه ادراره؟
گفتم سکنجبينِه برو کاهو بيار بزنيم توش بخوريم!
داريم 10 نفري بازي شبکه اي ميکنيم
اومده ميگه جدي حال ميده؟
گفتم عذاب داره اما ميخوايم تهذيب نفس کنيم
رفيقم شمارمو مي خواست, گفتم: يادداشت کن 0932
گفت : تاليا داري؟
گفتم همراه اول شماره خالي نداشت بهم تو تاليا خط داد
تو خيابون موتوريه اومد کيفم رو قاپيد،
يارو ميپرسه دزد بود؟
گفتم رفيقم بود اومده بود امانتيش رو پس بگيره، فقط خواست هيجانش بيشتر باشه
دم دستشويي عمومي واستادم تا نفر قبلي بياد بيرون ،
اومده بيرون ،ميبينه دارم پيچ و تاب ميخورم ميگه دستشويي داري؟؟
گفتم دارم با صداي موزيکي که نواختي تمرين رقص عربي ميکنم!
به مامانم ميگم من ميرم کارواش،
ميگه ماشينم ميبري؟
گفتم دارم ميرم اونجا دوش بگيرم
مگس کش دستمه.
مامانم ميگه ميخواي مگسا رو بکشي؟
گفتم ميخوام رهبري ارکسترشون رو بکنم سمفوني بتهوون بزنن
حواسم نبود با صورت رفتم تو در
ميگه نديديش؟
گفتم من داركوبم مي خوام با منقار يه سوراخ برا خودم باز كنم برم تو
حدود ۳ صبح بود رفتم سر يخچال تنگه آب رو برداشتم آب بخورم،
دوستم بلند شده ميگه ميخواي آب بخوري ؟
گفتم تو خواب يادم افتاد به گلا آب ندادم ميخوام بهشون آب بدم
با گل رفتم بيمارستان
نگهبان ميگه گل براي مريضتون آوردين
گفتم اومدم خواستگاري تو با اين سيبيلات...
دارم تو حياطمون موتورمو تعمير ميکنم به مامانم ميگم دستمال بيخودي داري؟
ميگه ميخواي موتورتو تميز کني؟
گفتم ميخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردي برقصم
طوطي گرفتم
فاميلمون اومده ميگه طوطيه؟
گفتم يا کريمه يه کم با فتوشاپ تغييرش دادم
داشتم تلويزيون ميديدم
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من ميگه داشتي ميديدي؟؟؟!!!
گفتم داشتم گرمش ميکردم تا شما بياي ببيني!!!!!
رفتم واسه استخدام,
يارو ميگه اومدي واسه استخدام؟
گفتم اومدم ببينم کي استخدام مي شه ازش شيريني بگيرم!
ميگم بابا... تصميم رو گرفتم... مي خوام زن بگيرم...
ميگه ميشناسيش؟ ميگم آره..
ميگه مجرده؟
گفتم منتظرم شوهرش رضايت نامشو امضا کنه بريم خواستگاري
دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم .
ميگه شما سوال داري؟
گفتم خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگيري ...
رفتم پيژامه از کمد برداشتم پوشيدم
بابام ميگه از تو کمد برداشتي؟
گفتم گذاشته بودم تو يخچال تابستونيه پيژامه تگري بپوشم خنک شم
ميگم آقا شهيد همّت کجاس؟
ميگه بزرگراه شهيد همّت؟
گفتم ميخواستم خودشو پيدا کنم يه خانوادهاي رو از نگراني در بيارم!!!
به استاد ميگم لطفا كمكم كنيد دارم مشروط ميشم
ميگه نمره ميخواي
گفتم نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاكي كه بايد بريزم تو سرم ميخوام!
دوستان، مثل اینکه ناسلامتی ما خدا حافظی کردیم ها! :roll:
سلام
بابی ما عادت کردیم بخوای نخوای میایم اینجا