فی‌ داخلون!

نوشته مهدی امیری سپتامبر 13, 2010 نزدیکای ظهر بود که در باز شد و اومد تو، بیست، بیست و یکسالی…

13 سال ago

باغ انار ۲

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی آگوست 3, 2010 چندین ماه پیش خاطره‌ای نوشتم به اسم باغ انار، که اکثر شما دوستان…

13 سال ago

فارسی‌ جدید!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی جولای 29, 2010 دیروز یکی‌ از دوستان اومده میگه یک تارنمای جدید درست کردم دیدی؟! گفتم…

13 سال ago

اشتباه بزرگ

نوشته مهدی امیری ژوئن 30, 2010 دیروز باز طبق معمول، حالم گرفته بود که دیدم یکی‌ از دوستان که روی…

13 سال ago

!کاشکی‌ تابستون مرده بودی

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی آوریل 13, 2010 پدر یکی‌ از دوستان متأسفانه به رحمت ایزدی پیوسته بود، بازماندگانش، که هر…

13 سال ago

دادن و گرفتن!

نویسنده: مهدی امیری ارسال‌شده در نوشته‌های بابی فوریه 22, 2010 ما ایرانیها خصلت‌های خوبی‌ داریم، یکیشم اینه که وقتی‌ میریم…

13 سال ago

تو بدم…..

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در فوریه 28, 2010 از شما چه پنهون من بعد از مدتها ۳-۴ ماه پیش ۲…

13 سال ago

به پیر رسید، به پیغمبر رسید!

نوشته مهدی امیری فوریه 12, 2010 دوست عزیزی  چند سال پیش داستانی‌ برام تعریف کرد که بی‌ شباهت به حکایتی…

13 سال ago

دوغ آبعلی!

نوشته شده توسط مهدی امیری در سپتامبر 12, 2009 آدم باید کلش کار کنه، منو خدا هر چی‌ بهم نداده…

13 سال ago

چه خوب شد که مرد خدا بیامرز!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در آگوست 20, 2009 | چند روز پیش متأسفانه با خبر شدیم که پدر یکی‌ از…

13 سال ago

زبان شناسی‌!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در می 26, 2009 شنبه شب رفته بودم مهمونی‌، جای همتونم خالی‌ کردم، خانم خونه واقعا…

13 سال ago

مادر بزرگ!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در ژوئن 6, 2009 یادش بخیر دوران بچگی‌، ۱۳-۱۴ سالم بود،  یکروز جمعه تو ماه رمضون،…

13 سال ago

زرشک پلو با کوبیده اضافه!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در می 12, 2009 واقعا که بعضی‌‌ها چه رویی داران، نشسته بودم تو مغازه، دیدم تلفن…

13 سال ago

چیز!

نوشته بابی (مهدی امیری) در آوریل 24, 2009 نمی‌دونم این چه عادتیه که بعضیها‌ دارن و  به جای هر کلمه،…

13 سال ago

گر دست فتاده را گرفتی‌ مردی!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در آوریل 17, 2009 دیروز جاتون خالی‌ رفته بودم ظهر واسه نهار، نمیخوام راجع به خوبی‌…

13 سال ago

میدونستین گل‌ها با هم حرف میزنن؟!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در آوریل 12, 2009 ١٠-١٥  روزی میشه که خانوم بچه‌های من رفتن مسافرت و این جریان…

13 سال ago

عرق فروش شهر ما!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در فوریه 27, 2009 وقتی‌ که  بچه بودیم، تو شهرمون که یک شهر  مذهبی ‌بود، یکدونه…

13 سال ago

زن ایرونی تکه!

ارسال‌شده در  نوشته‌های بابی!در ژانویه 28, 2009 واقعا که اگه ما مردای ایرانی‌  زنامونو نداشتیم اصلا مزه زندگی‌ رو درک…

13 سال ago

فیس بوق !

مام دوستان گیری کردیم با این فیس بوک خداییش، چند وقت پیش، یکی‌ از دوستان راست راستکی، نه مثل شما…

13 سال ago

بابی مسنجر عمومی‌!

دوستان با تشکر از همه شما عزیزان و قدر دانی‌ از اینکه اجازه دادید که سالها از مصاحبت با شما…

14 سال ago