خاطره

زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد!

عکس دخترمو  گذاشته بودم تو فیسبوک . شب خسته و کوفته رفتم خونه, خیلی هم گشنم بود به خانومم گفتم شام…

10 سال ago

یک روز به یاد ماندنی

دوستان امروز جاتون خالی با دخترام رفته  بودیم سینما, بلیطو که گرفتیم, هنوز بیشتر از یکساعت تا شروع فیلم مونده…

11 سال ago

قاضی منصف

بیست و چند سال پیش بود, دادگاه داشتم با صابخونه و ساعت ٩ باید اونجا میبودم,  با وجودی که خیلی…

11 سال ago

شاه رضا

دوستان این شاهرضای داستان ما هیچ ربطی با رضا شاه و این حرفا نداره, تو شهر ما و اصولا در…

12 سال ago

باغ انار! the Pomegranate garden

نوشته مهدی امیری ۲۳ فروردین ۱۳۸۸ - ۱۲ آوریل ۲۰۰۹ زمانی‌ که بچه بودیم، باغ انار بزرگی‌ داشتیم که ما…

13 سال ago

شاهنامه آخرش خوشه!

می 19, 2009 نوشته مهدی امیری معمولا من خاطراتمو با یادش بخیر شروع می‌کنم اما ایندفعه خدائیش نمیدونم بگم یادش…

13 سال ago

طنز تعمیر اجاق گاز!

چند هفته ای بود که عیال  هر روز میگفت که اجاق گازمون درست کار نمیکنه، یکی  از شعله هاش روشن نمیشه! منم…

13 سال ago

مادام….مادام….مادمازل! + 18

 نوشته‌ مهدی امیری  در می 9, 2009 چندین سال قبل،یادش بخیر! به قول معروف سال به سال گویی دریغ از پارسال!…

13 سال ago

مادر بزرگ!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در ژوئن 6, 2009 یادش بخیر دوران بچگی‌، ۱۳-۱۴ سالم بود،  یکروز جمعه تو ماه رمضون،…

13 سال ago