بچه

چه زود بچه ها بزرگ میشن

روزی هنگامی که فرزندانمان بزرگ شوند ، فضای منزل مان خالی از نقاشی های کودکانه خواهدشد ؛ دیگر اثری از…

9 سال ago

قسم بی خطر

میگه به نظر تو آدم بچشو بیشتر دوست داره یا مادرشو؟ میگم, این دوتا رو نمیشه با هم مقایسه کرد,…

10 سال ago

بچه های امروزی

دیشب, میخواستم برم سر کامپیوتر, دوتا کامپیوتر  دارم تو خونه, کامپیوتر دسک تاپ رو دختر کوچیکم گرفته بود بازی میکرد,…

10 سال ago

نام زیبا برای دختر و پسر

دوستان, چند روز پیش ضمن ریش زدن صبحگاهی, توجهم به دو تا خال جلب شد که تازگی رو صورتم ظاهر…

10 سال ago

نگرانی بی مورد

میگه دخترم ٢ هفتست رفته ایران , هر روز بهم زنگ میزنه, یک روزم نشده که تلفنی با هم تماس…

10 سال ago

دخمل

به یکی از دوستا میگم چند روز پیش یکی رو تو خیابون دیدم خیلی خجالت کشیدم. میگه چرا؟ گفتم, آخه…

10 سال ago

جواب قانع کننده!

رفته بودیم پارک, آقایی مال بوسنی نون آورده بود داشت میداد به گوسفندا!   دخترم پرسید, بابا این آقاهه غذا…

10 سال ago

خشم پدر!

دیروز با بچه ها رفته بودیم استخر , دختر بزرگم رفت از فروشگاه  توپ بخره. وقتی برگشت گفت بابی من…

10 سال ago

بازم چیز + 18

نوشته مهدی امیری ۱۹ آپریل ۲۰۱۴ هفته پیش دوستان, یکشنبه ای با بچه هام رفته بودیم استخر, خیلی آدم اونجا…

11 سال ago

یک روز به یاد ماندنی

دوستان امروز جاتون خالی با دخترام رفته  بودیم سینما, بلیطو که گرفتیم, هنوز بیشتر از یکساعت تا شروع فیلم مونده…

11 سال ago

استخوان بزرگ

دیروز دوستان وسط زمستون اینجا تو وین ١٣-١٤ درجه بود, اصلا هوا بهاری! تو روزنامه امروز خوندم که درخت های…

11 سال ago

کامبوزیا

میگه فلانی هم خدا رو شکر بچه دار شد. میگم خوب مبارکه انشالله, چی هست بچش, پسره, دختره؟ میگه راستش…

11 سال ago

شانس الله

ناراحت تو مغازه نشسته بودم که در باز شد و حمید وارد شد. بعد از حال و احوال گفت که…

12 سال ago

روز پدر

دوستان امروز در کشور اتریش  روز پدره  و من میخواهم این روز عزیز رو از طرف همه بچه های خوب…

12 سال ago

قلتبان

دیروز دوستان، صبح خیلی زود تر اومدم مغازه چونکه خیلی کار داشتم، ساعت حدودای ۸ نشسته بودم پشت کامپیوتر، در…

13 سال ago

مردان حامله!

نوشته مهدی امیری ( Mehdi Amiri)  در ژانویه 11, 2009 دخترم پرسید، بابا مگه مردام حامله میشن؟ گفتم نه بابا…

13 سال ago

سرزمین کفار!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی جولای 4, 2010   ۵-۴  سال پیش جاتون خالی‌ مسافرتی داشتیم به جزایر قناری، به شهری…

13 سال ago

!تصادف

 مهدی امیری در می 24, 2009 خیلی‌ سال بود میشناختمش، علی‌ رو میگم، هنوزم دلم نمیاد بگم خدا بیامرزتش! یعنی‌…

13 سال ago

!الاغ

چند روز پیش، با خانومم نشسته بودیم و داشتیم در باره آدمایی که میان جشن  تولد دختر بزرگمون حرف میزدیم،…

13 سال ago

عنکبوت زیبای من!

ارسال‌شده در  نوشته‌های بابی در فوریه 8, 2010 نویسنده: مهدی امیری خدمت شما عرض کنم که پارسال همین موقع‌ها بود…

13 سال ago