نیمه گمشده
چند وقتیه که میخوام ۲-۳ کلمه حرف حساب رو با شما عزیزان درمیون بزارم, بلاخره هرچی باشه, من چند تا پیرهن از شماها بیشتر کهنه یا پاره کردم . دوستان,…
آدرس و شماره تلفن دفاتر ازدواج و طلاق در تهران
دفتر ازدواج و طلاق شماره 650
نام و نام خانوادگی سردفتر : قاسم ابوالحسني
تلفن : 22216005
آدرس : خیابان شریعتی- نرسیده به میدان قدس- روبروی پمپ بنزین اسدی- پ1950- ط1
دفتر ازدواج و طلاق شماره 185
نام و نام خانوادگی سردفتر : احداله ابوالفتحي
تلفن : 22490903
آدرس : اقدسيه اتوبان ارتش مقابل سايپا پ 151
دوستی زن و مرد
خانومه میپرسه که شما آیا به دوستی معمولی بین زن و مرد اعتقاد دارین؟
میگم نه والا, به نظر من همچین چیزی نمیتونه وجود داشته باشه که یک زن و یک مرد, بتونن مدت طولانی با همدیگه دوست معمولی باشن, مثل مرد با مرد و زن با زن!
میگه, یعنی چی؟! چرا وجود نداشته باشه, مشکلش کجاست؟
میگم دوستی نزدیک (more…)
نام زیبا برای دختر و پسر
دوستان, چند روز پیش ضمن ریش زدن صبحگاهی, توجهم به دو تا خال جلب شد که تازگی رو صورتم ظاهر شدن,امروزتو اینترنت به این مطلب برخوردم: " تشکیل خال متاثر…
راهنمای ازدواج برای آقایان ( طنز)
نوشته مهدی امیری در ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۴ چگونه همسری انتخاب کنیم بهش میگم خوب, شیندم که از همسرتم جدا شدی! میگه اره دیگه, باید تغییراتی در زندگیم میدادم. میگم مرد…
زرشک پلو
میگه میخوام ازدواج کنم! میگم مبارکه, همدیگرو خوب میشناسین؟ میگه اره, خیلی خوبه, اینقدر بهم میرسه. هر شب منتظرم میمونه, غذا واسم آماده میکنه ... زرشک پلوایی میپزه که میخوای…
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد!
عکس دخترمو گذاشته بودم تو فیسبوک .
شب خسته و کوفته رفتم خونه, خیلی هم گشنم بود به خانومم گفتم شام چی داریم؟
گفت یک چیز که خیلی دوست داری.
گفتم دستت درد نکنه.
پرسید چه خبر؟ (more…)
نگرانی بی مورد
میگه دخترم ٢ هفتست رفته ایران , هر روز بهم زنگ میزنه, یک روزم نشده که تلفنی با هم تماس نداشته باشیم! دیروز بهش میگم بابا, هر روزم لازم نیست…
آدم راستگو
دیشب یکی از دوستان تعریف میکرد, رفته بودیم یک کافه, میز بغلی, دو تا دختر خوشگل نشسته بودن, یکیشون رفت دومی تنها موند, خلاصه سر صحبتو باز کردیم و اومد نشست سر میز ما.
تفاهم
میگم: چه خبر؟ میگه: خبرای خوش! میگم: چی مثلا؟! میگه: مام دیگه به خوبی و خوشی بعد از چندین سال, از همدیگه سوا شدیم! میگم: این خیلی خوبه که آدما…
بهترین دوست
میگم: تازگیا همه سگ میارن تو خونشون!
میگه: فکرشم نکن, من آوردم, بیچارم کرد!
میگم: چرا؟ اونایی که دارن خیلی هم تعریف میکنن.
میگه: خیال میکنی, منم گول همین حرفا رو خوردم!
میگم: من اصلا نمیدونستم که تو سگ داشتی! (more…)
بازم چیز + 18
نوشته مهدی امیری ۱۹ آپریل ۲۰۱۴ هفته پیش دوستان, یکشنبه ای با بچه هام رفته بودیم استخر, خیلی آدم اونجا بودن منجمله دو تا خانوم هموطن عزیز که اونا هم…
چینی قلابی
نوشته مهدی امیری ۲۰ آگوست ۲۰۱۲
دوستان ماجرای امروزمون ، در اصل بر میگرده به ۷-۸ سال پیش! تازه ازدواج کرده بودیم و همسر گرامی از ایران تشریف آورده بودن, مام با وجودی که تا اون زمان زندگی مجردی داشتیم اما همه جور هم وسائل خونگی داشتیم اما خوب دیگه، هموطنان رو که میشناسید، وقتی از ایران میان، هیچی رو قبول ندارن! تا چند ماه و حتی سالیان سال، هر چی تو ایران داشتن، بهتره از اینجا!
طنز تعمیر اجاق گاز!
چند هفته ای بود که عیال هر روز میگفت که اجاق گازمون درست کار نمیکنه، یکی از شعله هاش روشن نمیشه! منم میگفتم عیب نداره حالا، ۴ تا شعله هستن، ۳ تای…
مردان حامله!
نوشته مهدی امیری ( Mehdi Amiri) در ژانویه 11, 2009
دخترم پرسید، بابا مگه مردام حامله میشن؟
گفتم نه بابا جون، تو حتما اون خبرو تو رادیو تلویزیون شنیدی که میگفت یک مرد حامله شده، اما اون مرد نبوده، زن بوده ، تغیر جنسیت داده، وگرنه عزیزم مرد که حامله نمیشه!
گفت بابا تغیر جنسیت دیگه چیه؟ ( با خودم گفتم عجب گیری افتادیم با این بچه) گفتم (more…)
کلاغه میگه قار قار!
نوشته مهدی امیری می 26, 2010 خانوم بچه هاش یکماهی بود که رفته بودن ایران، بعد از کارش چونکه هوا خوب بود به دوستش زنگ زد که برن تو شهر…
مادام….مادام….مادمازل! + 18
نوشته مهدی امیری در می 9, 2009
چندین سال قبل،یادش بخیر! به قول معروف سال به سال گویی دریغ از پارسال! بگذریم، چی داشتم میگفتم؟ آها، از سال‌های گذشته، خدمت شما عرض کنم که من جزو کارهای مختلفی که کردم یکی هم رانندگی تاکسی بوده، که اتفاقا هم از همه کارایی که تا حالا افتخار انجام دادنشونو داشتم بیشتر دوست داشتم! هر روز ، در مورد من شاید بهتره بگم هر شب، چونکه من شب‌ها کار می‌کردم، هر شب که میرفتیم سر کار (more…)
برتری مردان نسبت به زنان در برابر مشکلات! +۱۶
ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در می 18, 2009
عجب داستانی، تازه دیروز کشفش کردم! چرا من با اینهمه فهم و شعورم تا حالا متوجه این حقیقت زندگی نشده بودم برای خود من هم یک معماس!
دیروز، رفتم ماشینمو وردارم برم پیش دوستان مهمونی دیدم چشمتون روز بد نبینه یک بی پدرو مادر فلان فلان شده‌یی، زده سمت راست ماشینو داغون کرده و زده به چاک! (more…)
خوشبختی
نوشته مهدی امیری در تاریخ نوامبر 14, 201 هشت نه سال پیش بود تقریبا, هنوز ازدواج نکرده بودم, رفته بودیم ایران خونه یکی از اقوام خیلی نزدک, خانومش گفت…
