نویسنده مهدی امیری ۵ آوریل ۲۰۰۹ نمیدونم این چه عادت زشتیه که بعضی از ما ایرانیها داریم، بعضی از ماها،…
ارسالشده در نوشتههای بابی در فوریه 8, 2010 نویسنده: مهدی امیری خدمت شما عرض کنم که پارسال همین موقعها بود…
ارسالشده در نوشتههای بابی می 24, 2010 فقط واسه اونایی که هنوز نمیدونن میگم، من دوتا دختردارم، یکی پنج سال…
نوشته مهدی امیری Mehdi Amiri می 17, 2010 life is a play چند وقت پیش با برادرم که رل…
ارسالشده در نوشتههای بابی می 11, 2010 ما پدر و مادرها هم آدمای عجیبی هستیم، تا وقتی که بچهها کوچیکن…
نوشته مهدی امیری در فوریه 6, 2010 خیلی اخماش تو هم بود، با صد من عسل هم نمیشد خوردش، گفتم…
نوشته Mehdi Amiriدر ژانویه 6, 2010 چند روز پیش جای همگی خالی شام دعوت بودیم،تا ساعت هفت و نیم که سر…
نوشته مهدی امیری در آوریل 12, 2009 ١٠-١٥ روزی میشه که خانوم بچههای من رفتن مسافرت و این جریان مسلما…
مارس 30, 2011 مهدی امیری وقتی باباهه اون شب برگشت خونه از همه شبای دیگم خسته تر بود، روزش از…
نوشته مهدی امیری در ۸ می ۲۰۱۰ چند شبی بود که دخترم خوب نمیخوابید، شبا تو خواب گریه میکرد، جیغ…