سیسمونی

نمیدونم چرا ملت همه از من طلب کارن!

با ماشین دارم میرم, خانومه زنگ زده, میگه پارس نیوز؟
میگم بفرمایین در خدمتم.
میگه: برقرار باشین برادر, موید و نمیدونم چی چی باشین, سوالی از خدمتتون داشتم.
میگم خانوم مگه دارین اخبار میخونین, امرتونو بفرمایین! (more…)

Continue Readingسیسمونی

! قابل توجه طلبکاران گرامی

یکی از عزیزان  چند باریه که میپرسه چرا دیگه خودت  نمینویسی,  بعضیاش بد نبود, میشد خوند !
اول از همه دمش گرم که همچین بگی و نگی, خواسته و یا ناخواسته, تعریفی, هر چند خفیف , از من کرده اما بهش میگم واسه چی و واسه کی بنویسم؟
من اینو تو فیسبوک امتحان کردم , شما اگه بری یک نوشته, یک مطلب یک ویدیوی حاضر و آماده رو از جایی ورداری اونجا بزاری, دوستان بیشتر حال میکنن تا اینکه ۲-۳ روز به خودت فشار بیاری و یک مطلب کوتاه هفت هشت ده خطی بنویسی و تحویل دوستان بدی !
(more…)

Continue Reading! قابل توجه طلبکاران گرامی

حیوون خونگی

به خانومه میگم, این دخترای من ول کن نیستن, الان چند وقته که گیر دادن که بابی باید حتما یک سگ بیاری که ما وقتی میایم پیشت بتونیم باهاش بازی کنیم و نازش کنیم.
یعنی خداییشم خودم مقصرم, یکبار به اینا گفتم که من وقتی کوچیک بودم تو ایران, تو خونمون سگ داشتیم (more…)

Continue Readingحیوون خونگی

کشیدنِ جا

با یکی از دوستان که با تاکسی کار میکنه، داشتتیم تو رستوران غذا میخوردیم، میگه عجب دنیای کثیفیه، رٔیس کل بانک جهانی رو دارن در فرانسه محاکمه میکنن به جرم جاکشی!
taxi

 

میگم تعجبی نداره عزیز من، اگه (more…)

Continue Readingکشیدنِ جا

مادر بچه ها رو وردار ببر !

نوشته مهدی امیری ۶ دسامبر ۲۰۱۴ دخترام ولکن نبودن, میگفتن, همه بچه ها تو خونشون یک حیوون دارن, مام میخوایم, باید تو یک سگ بگیری که ما باهاش بازی کنیم.…

Continue Readingمادر بچه ها رو وردار ببر !

شیرین کلوچه

 

جاتون خالی دوستان, شبی,  پیش یکی از دوستان بودم, , بعد از ٢-٣ ساعتی که شیکما هم پر شده بود, نشسته بودیم داشتیم چایی میخوردیم که دیدم دوستمون فیلش یاد هندوستان کرد و دست برد به قفسه ای که چند تا کتاب توش بود, پرسید اهل شعر که هستی؟ (more…)

Continue Readingشیرین کلوچه

الو, صدا نمیاد

کله سحر از ایران زنگ زده, میگه الو
میگم بفرمایید
میگه الو
میگم بفرمایین عزیز من
میگه صداتون نمیاد
میگم امرتونو بفرمایید
میگه با اقای امیری میخواستم صحبت کنم اما صداتون نمیاد

(more…)

Continue Readingالو, صدا نمیاد

بازم چیز + 18

نوشته مهدی امیری ۱۹ آپریل ۲۰۱۴ هفته پیش دوستان, یکشنبه ای با بچه هام رفته بودیم استخر, خیلی آدم اونجا بودن منجمله دو تا خانوم هموطن عزیز که اونا هم…

Continue Readingبازم چیز + 18

چرا دلار نمیتونه برگرده به هفت تومن ؟!

دوستان ، خیلی از ماها همیشه یاد گذشته ها  میوفتیم و با ناراحتی سرمونو تکون میدیم و میگیم، یادش بخیر، دلار هفت تومن بود، الان دیگه حتی تصورشم مشکله، هفت تا تک تومانی دوستان، باورتون میشه؟!
اما سوالی که من از شما عزیزان دارم اینه که چرا همیشه یاد دلار هفت تومنی میوفتین، خیلی ها اصلا اون وقتا چشمشونم به دلار نیفتاده بود، حتی پاشونم از همون شهرشون بیرون نزاشته بودن اما با حسرت ، در باره دلار هفت تومنی حرف میزنن!
من خودم اون زمان، انگلستان تحصیل میکردم، واحد پول انگلیسی هام پوند بود (more…)

Continue Readingچرا دلار نمیتونه برگرده به هفت تومن ؟!

!چرا دلار نمیتونه برگرده به هفت تومن ؟

دوستان ، خیلی از ماها همیشه یاد گذشته ها  میوفتیم و با ناراحتی سرمونو تکون میدیم و میگیم، یادش بخیر، دلار هفت تومن بود، الان دیگه حتی تصورشم مشکله، هفت تا تک تومانی دوستان، باورتون میشه؟!
اما سوالی که من از شما عزیزان دارم اینه که چرا همیشه یاد دلار هفت تومنی میوفتین، خیلی ها اصلا اون وقتا چشمشونم به دلار نیفتاده بود، حتی پاشونم از همون شهرشون بیرون نزاشته بودن اما با حسرت ، در باره دلار هفت تومنی حرف میزنن!
من خودم اون زمان، انگلستان تحصیل میکردم، واحد پول انگلیسی هام پوند بود (more…)

Continue Reading!چرا دلار نمیتونه برگرده به هفت تومن ؟

جن و بسم الله

دیروز با دخترم تلفنی حرف میزدم، پرسید بابی جن هست؟ میگم جن چیه بابا؟ میگه جن دیگه بچه ها اینجا همش شبا از جن حرف میزنن! میگن هم جن هست…

Continue Readingجن و بسم الله

مردان حامله!

نوشته مهدی امیری ( Mehdi Amiri)  در ژانویه 11, 2009

دخترم پرسید، بابا مگه مردام حامله میشن؟
گفتم نه بابا جون، تو حتما اون خبرو تو رادیو تلویزیون شنیدی که میگفت یک مرد حامله شده، اما اون مرد نبوده، زن بوده ، تغیر جنسیت داده، وگرنه عزیزم مرد که حامله نمی‌شه!

گفت بابا تغیر جنسیت دیگه چیه؟ ( با خودم گفتم عجب گیری افتادیم با این بچه) گفتم (more…)

Continue Readingمردان حامله!

!الاغ

چند روز پیش، با خانومم نشسته بودیم و داشتیم در باره آدمایی که میان جشن  تولد دختر بزرگمون حرف میزدیم، دخترکوچیکه هم داشت واسه خودش نقاشی میکرد! خانومم گفت :…

Continue Reading!الاغ