دیروز دوستان, رفته بودم فروشگاه ایرانی, ,لیمو عمانی بخرم, پیدا نمیکردم, به آقای فروشنده ( که خیلی هم خوش رو بود) گفتم میشه لطف کنین یک بسته لیمو به من بدین.
دیدم سنگین از جاش بلند شد, اما ۲ زاریم نیوفتاد.
از لیمو هاش خیلی تعریف میکرد , میگفت اینا تبریزیه, حرف نداره.
پرسیدم شما تبریزی هستین؟
گفت نه, شیرازی.
گفتم, آقا, به جون ۲ تا بچم, من اصلا روحمم خبر نداشت که شما شیرازی هستین وگرنه همچین جسارتی نمیکردم که شما رو از جاتون بلند کنم, میخواین بغلتون کنم بذارمتون رو صندلی ؟!
?
والا بخدا !همش که به خوشگلی و قیافه و مو و چشم و ابرو نیست!زن…
https://youtu.be/qDLZd_g8QXA عزیزان دلم, دیروز که روز ۲۳ دسامبر و یک روز مونده به کریسمس بود,…
شب یلدا، فرصتی است برای با هم بودن، گفتن از خاطرات شیرین و ساختن لحظههایی…
https://youtu.be/qkTWlW8FYsU دوستان من فقط یکبار در عمرم, سعی کردم سفره شب یلدا بچینم تو خونم…
حالا که صحبت از گذشته ها شد و وقتی که دخترام کوچیک بودن دوستان ,…
کمتر کسی ازماها داستان دوازده برادر، ننه سرما ، چله بزرگ و چله کوچیکه رو…