چو ایران نباشد تن من مباد
دوستان همه ما ایرانیان این بیت شعر استاد سخن رو میشناسیم :
چو ایران نباشد تن من مباد
میدونین بیت دومش چیه؟
بیت بعدیش هست:
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
حالا اینو ممکنه خیلی ها میدونستن اما اونی که میگه :
“هنر نزد ایرانیان است و بس” چی؟
بیت دوم اونم میدونین؟
حالا من واسه اون نیم درصدی که ممکنه خدای نخواسته یادشون رفته باشه مینویسم:
ندادند شیر ژیان را به کس
میدونستین؟
اینم میدونستین که منظور فردوسی این نیست که فقط ایرانیان هنر دارند و هیچ ملت دیگری به هنرمندی ایرانیان نیستن؟
ادبا و تحقیقگران و تحلیلگران بر این باورند که بس از بسیار میاد و منظور فردوسی این بوده که ایرانیان هنر های بسیاری دارند و اصلا منظورش این نبوده که بخواد ایرانیان رو برتر از دیگر ملیت ها بدونه!
البته اینم بگم که چونکه من از ادبا نیستم و از عوام هستم, با این فرضیه تحلیلگران, به هیچ وجه موافق نیستم, چونکه تازه اگر اینم درست باشه که بس رو بتونیم به بسیار ربطش بدیم, اصلا شعر بی معنی میشه, قبول دارین؟
دیگه راجع به اینکه اصلا بعضی ها میگن که “چو ایران نباشد تن من مباد” رو به فردوسی چسبوندن و استاد هیچ وقت همچین شعری رو نگفته رو وارد بحثش نشیم بهتره!
*****