ارسالشده در نوشتههای بابی! در دسامبر 14, 2008
از شما چه پنهون، چند وقتی هست که این شیر لامصب حموم ما چیکه میکنه و خانومم هر روز گیر میده که زنگ بزن یکی بیاد اینو درست کنه، هر چی بهش میگم که بابا اینجا که ایران نیست که برم سر کوچه و لوله کش رو بیارم که به ۳ شماره ترتیب شیر مارو بده، بعدشم یک شیرینی و ۲ تا چای بهش بدیمو بگیم خدا خیرت بده، اینجا باید زنگ بزنی یارو بهت وقت بده بعدشم که بیاد پول خون مادرشو از ما بگیره و بره، بیاد اینجا هیچی نگیره، خیلی با انصاف باش ۱۲۰-۱۳۰ یورو میگیره واسه یه پیچ سفت کردن!
خلاصه درد سرتون ندم، دیروز رفتم تو یکی از این فروشگاهها و یک سری واشر در اندازههای مختلف خریدم شد یک چیزی حدود ۴ یورو, آچار و اینجور چیزام که تا دلتون بخواد دارم، صبح بعد از صبحانه یک کارتون واسه بچهها گذاشتم که سرشون گرم بشه و خودم رفتم سراغ شیره ، راستشو بخواین من تا حالا تو عمرم دست به تعمیر شیر و لوله و اینحرفا نزده بودم اما فکرشم نمیکردم که اینکار ممکن مشکل باشه، با این آچار افتادم به جون شیر بدبخت ، حالا نچرخون کی بچرخون، نیم ساعتی باهاش کلنجار رفتم اما باز نشد که نشد ، بعد تازه فهمیدم که اول بایستی پیچ جلوشو باز میکردم بعدا میفتادم به جونش، بالاخره به هر فوت و فنی بود شیررو در اوردمو واشرشو عوض کردمو دوباره میخواستم ببندنم دیدم که پیچش هرز شده! و شیر آبو دیگه نمیشه بست!! خدارو شکر یک شیر اصلی هست که میشه با اون آبو قطع کرد وگرنه دهنم سرویس بود!
از حموم اومدم بیرون.، خانومم پرسید چی شد درست شد؟ گفتم اره اما یک واشر کم آوردم باید فردا بگیرم، فعلا نمیشه ازحموم استفاده کرد!
گفت زدی خرابش کردی؟! گفتم نه بابا،دیگه مارو اینقد هم دست کم نگیر، اگه هر کدوم از دوستاتم مشکل داره با شیرش، به من بگو برم واسش به ۲ شماره ترتیبشو بدم!
فردا صبح که خانم بچهها رفتن از خونه بیرون باید برم یک تا سیساتی نزدیک خونس، بگم ۱۰۰-۱۲۰ یورو که هیچی ۵۰۰-۶۰۰ تام اگه میگیره بگیره و بیاد ترتیب این شیررو بده!
به قول شاعر: که شیر آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها!
اینم داستان این یکشنبه ما.
View Comments
سلام مهدی جان عزیز.... خوبید؟! خیلی وقته ازتون بی خبرم... مثل همیشه عالی بود، دلم واسه نوشته هاتون تنگ شده بود.... کار و کاسبی چطوره؟! با بارون ها چه می کنید هنوز ادامه داره؟؟!!!!
سلام مرجان جون، تو که دیگه پاک ما رو فراموش کردی، نه اینجا نه تو فیس بوک، خبری ازت نیست، مثل اینکه بدجوری با درسا مشغولی!
به هر حال بسیار خوشحال شدم که نوشتتو دیدم، انشالله که همیشه شاد و سر حال باشی! :)
بارون هم که مرجان جون ولکن ما نیست، الان چند روزیه که داره میباره، باز ما توی شهر وین ، زیاد گرفتاری نداریم، بعضی شهر های اتریش که بلکل زیر آبن ! اتریش تنها نیست، مجارستان،چک،آلمان ...اونا وضشون از ما بد تره! واقعا که دیگه همه مردم بدجوری حالشون گرفته شده :(
چه فراموشی مهدی جان!!! مشغولی زیاده!!! این ترم هم به امید خدا تموم شد... ولی دلم براتون تنگ شده بود... چی بهتر از بارون ، خبرش رو از اخبار شنیدم .ولی نه اینکه خونه زندگی ادم رو بهم بریزه.... خوشابحالتون.... امسال تهران هم بارندگی خیلی خوب بود. خدارو شکر...
دپرسیون هم مربوط به بارون های اخیره؟؟؟!!!