چون ایران نباشد……

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی جولای 20, 2010

ما ایرانیها واقعا که ادمای وطن پرستی هستیم، هیچ شکی هم درش نیست، در اثبات این وطنپرستی خارق العاده، خاطره کوتاهی‌ دارم که براتون تعریف می‌کنم.
چندین سال پیش، کنسرتی بود در شهری که ما زندگی‌ می‌کنیم، خواننده معروفی  به این کشور آمده بود  و تعداد زیادی از هموطنان، شیک و پیک و عطر و ادوکلن زده در محل اجرای کنسرت جمع شده بودن، حدود ۶۰۰-۷۰۰ نفر!
برنامه با سرود ‌ای ایران  شروع شد و احساسات وطندوستی ما، کاملا تحریک شده بود! چند ماهی‌ از زلزله بم گذشته بود ، خواننده صحبت‌هایی‌ در رابطه با این فاجعه ابراز کرد و به اطلاع حضار رسوند که در رابطه با این بلایی که به سر هموطنانمون اومده، صندوقی در بیرون سالن گذاشتن و عکس‌هایی‌ هم به نمایش گذاشته شده تا ملت به عمق فاجعه پی‌ ببرن، از حضار تقاضا کرد که کمک‌های خودشونو به این صندوق بریزن و ایشون هم که کاملا مورد اعتماد همه ما ایرانیها هست، مسئولیت رسیدن این کمک‌ها به هموطنان زلزله دیده در بم رو به گردن گرفت!
سرود دوباره میسازمت وطن رو هم پخش کردن، همه حضار شروع به همخوانی با این آهنگ کردن و واقعا که، بودن در این گردهمایی و پخش سرودهایی از این نوع،حس وطن دوستی‌  مردم رو به شدت تحریک کرده بود، مجریان که با این همه حس همدردی روبرو شده بودن برای بیشتر کردن این حس کمک به هموطنان، دوباره سرود ‌ای ایران رو گذاشتن، تمام هموطنان، از زن و مرد ، پیر و جوان به عنوان احترام از جاشون بلند شدن و با مشت‌های گره کرده می‌خوندن: در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما………….
خواننده بخاطر اینکه مردم فورا به سمت صندوق ، هجوم نبرن برای دادن کمک ، گفت، دوستان، هموطنان، لطفا، از ترک کردن سالن تا آخر برنامه خود داری کنین، من به شما قول میدم که  صندوق‌های کمک، بعد از اتمام کنسرت هم در اختیار شما خواهد بود!
بعد از کنسرت  غلغله‌ای بود، همه میخواستن زود خودشونو برسونن بیرون! همه وطندوستان با عجله به هر سمتی‌ میدویدن، غیر از سمتی‌ که عکسهای زلزله و صندوق کمک رو گذشته بودن، اکثرا عجله داشتن که زود تر پالتواشونو بگیرن، بعضی‌ ها، دنبال زنشون یا شوهرشون میگشتن، چند تایی میخاسن خودشونو زود به دستشویی برسونن…
به همراهم گفتم نمیخوای کمک کنی‌؟ گفت ما کمک هامونو کردیم، همین پولی‌ که دادیم به کنسرت بفرستن واسه اون بدبختا! گفتم بیا اقلاً بریم عکسارو ببینیم، گفت بیا بریم بابا حال داری، ماشینو گذاشتم تو پارکینگ، پول خون پدرشونو میگیرن بی‌ ناموسا، واسه هر دقیقش باید پول بدم!
خداییش، دروغ چرا منم میخواستم برم اما اونی‌ که مسئول صندوق بود رو دورادر میشناختم، چشمم افتاد تو چشاش، روم نشد، نرم باهاش سلام و علیک نکنم، رفتم پیشش گفتم خسته نباشین، میبینم که متأسفانه، وطندوستی ما فقط موقع شنیدن سرود ‌ای ایرانه،! خیلی‌ سرتون خلوته، کسی‌ هم اصلا کمک کرده تا حالا؟
گفت آره، ۱۱ نفر تا حالا کمک کردن! گفتم راستش اینجوری که من میبینم، همونم خودش خیلی‌ حرفه!
گفت ا ز این ۱۱ نفر دو نفر ایرانی‌ بودن، ۹ نفر دیگه کارکنان اینجان، که اصلا یک کلمه فارسی‌ هم بلد نیستن، فقط با دیدن عکس‌ها و شنیدن اخبار زلزله بم، قبل از پایان کنسرت اومدن  گفتن، قبل از اینکه ایرانیها بریزن و اینجا صف تشکیل بشه ما کمکامونو بکنیم و بریم سر کارمون!……….

This Post Has One Comment

  1. marjan

    به یزدان که گر ما خرد داشتیم
    کجا این سرانجام بد داشتیم
    هزار افسوس………….

Leave a Reply