https://youtu.be/fC7hrr73JTs دوستان, چه اشترودلی, چقد خوشمزه, اصلا باورتون نمیشه, من یک چیز میگم, شما یک…
تو شادی گذشتمی، وقت (بخت) سعید رفتمی تو این هیاهوی غریب، بهونه قشنگمی بهونه…
بلیطهای بیزنس کلاس و فرست کلاس با هم تفاوت دارند. در اینجا به شرحِ کلیدیترین…
https://www.youtube.com/shorts/9FHZ-T_HvrY?feature=share #Istanbul #Airport #Turkish #airlines #TurkeyT #turkiye #Tourist #Food #Film #Video #MehdiAmiri #mehdiparsnewsamiri
https://youtu.be/jpOpaBGquio #جوجه_کباب #خوشمزه #خونگی عزیزان , جوجه کباب درست کردم چه جوجه کبابی! آبدار و…
https://youtu.be/UmXPylw6_6o فکر نکنم بتونین حدس بزنین که دوستان گلم, با خودشون از ایران چی برام…
View Comments
تخصص اسلامی
یک روز یک کشیش مسیحی، راهب بودایی، و ملای مسلمان تصمیم میگیرند تا ببینند کدوم توی کارش بهتره... به همین منظور، تصمیم میگیرند که هر کدوم به یک جنگل برن، یک "خرس" پیدا کنند و سعی کنند اون "خرس" رو به دین خودشون دعوت کنند .
بعد از مدتی، دور هم جمع میشن و از تجربه شون صحبت میکنن... اول از همه کشیش شروع به صحبت کرد :"وقتی خرس رو دیدم، براش چند آیه از کتاب مقدس (درباره قدرت صلح، کمک و مهربانی به دیگران) خوندم و بهش آب مقدس پاشیدم. خرس اونقدر شیفته و مبهوت شد که قراره هفتهٔ دیگه اولین مراسم تشرفش برگزار بشه".راهب بودایی گفت: "من خرسی رو کنار یک جوی آب توی جنگل دیدم..براش مقداری از کلمات آسمانی بودای بزرگ موعظه کردم. براش از قدرت ریاضت،تمرکز و قانون کارما( قانون عمل و عکسالعمل رفتار آدمی) صحبت کردم. خرس آنقدر علاقه مند شده بود که به من اجازه داد غسل تعمید بدهمش و براش یک اسم مذهبی-بودایی انتخاب کنم". پس از آن، هر دو به ملای مسلمان نگاه کردند که روی تخت
( در حالی که از سر تا پا بدنش توی گچ و باند بود) دراز کشیده بود. ملا گفت :"...الان که فکر میکنم، میبینم که شاید نباید کارم رو با "ختنه کردن" شروع میکردم...!