no arab,no arab

امروز دوستان, این عکس رو دیدم یاد مسافرتمون به ترکیه افتادم.
جاتون خالی, چند سال پیش رفته بودیم آنتالیا, برگشتیم , یک همسایه داشتیم, بچه خیلی خوبی بود, بغل مغازه ما کباب فروشی داشت. هنوزم که ٧-٨ ساله مغازشو بسته و رفته, امکان نداره سالی چند بار تلفن نزنه و حال ما رو نپرسه!
پرسید خوشت اومد از کشور ما ؟

(more…)

Continue Readingno arab,no arab

شاهنامه آخرش خوشه!

می 19, 2009 نوشته مهدی امیری

معمولا من خاطراتمو با یادش بخیر شروع می‌کنم اما ایندفعه خدائیش نمیدونم بگم یادش بخیر یا نگم، خاطرش هم تلخه و هم شیرین!

بله، چندین سال پیش بود، اگه اشتباه نکنم ۱۹۸۹میلادی یعنی‌ ۲۰ سال قبل، با یکی‌ از دوستان مسافرتی داشتیم به کشور ترکیه و یا به قول یکی‌ از دوستان سرزمین (more…)

Continue Readingشاهنامه آخرش خوشه!