چه زود بچه ها بزرگ میشن

روزی هنگامی که فرزندانمان بزرگ شوند ، فضای منزل مان خالی از نقاشی های کودکانه خواهدشد ؛ دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه، وجودنخواهد داشت.

(more…)

Continue Readingچه زود بچه ها بزرگ میشن

قسم بی خطر

میگه به نظر تو آدم بچشو بیشتر دوست داره یا مادرشو؟
میگم, این دوتا رو نمیشه با هم مقایسه کرد, عشق به مادر یک چیزه, عشق به فرزند یه چیز دیگه, آدم عاشق هردوشونه و نمیتونه بگه که کدوم یکی رو بیشتر دوست داره .
میگه فکر کن در یک حالت فرضی , مجبور باشی, بین مادرت و فرزندت یکی رو انتخاب کنی, تصمیمت چی خواهد بود؟
میگم من (more…)

Continue Readingقسم بی خطر

بچه های امروزی

دیشب, میخواستم برم سر کامپیوتر, دوتا کامپیوتر  دارم تو خونه, کامپیوتر دسک تاپ رو دختر کوچیکم گرفته بود بازی میکرد, لپ تاپ هم دست دختر بزرگه بود, ولکن هم نبودن!
فکر بکری به سرم زد, رفتم تو قسمت ویدیوتک تلویزیون, یک فیلم جدید بچه ها رو سفارش دادم  و شروع کردم به تماشا, مطمئن بودم که  بچه ها تا ببینن ,  کامپپیوتر ها رو ول میکنن.
٢ دقه, ٣ دقه, ١٠ دقه, دیدم نخیر, بچه ها اصلا نگاهی هم به سمت تلویزین نمیندازن! (more…)

Continue Readingبچه های امروزی

نام زیبا برای دختر و پسر

دوستان, چند روز پیش ضمن ریش زدن صبحگاهی, توجهم به دو تا خال جلب شد که تازگی رو صورتم ظاهر شدن,امروزتو اینترنت به این مطلب برخوردم: " تشکیل خال متاثر…

Continue Readingنام زیبا برای دختر و پسر

جواب قانع کننده!

رفته بودیم پارک, آقایی مال بوسنی نون آورده بود داشت میداد به گوسفندا!   دخترم پرسید, بابا این آقاهه غذا آورده واسه حیوونا, چرا ما هیچی نیاوردیم واسشون؟! گفتم بیا…

Continue Readingجواب قانع کننده!

بازم چیز + 18

نوشته مهدی امیری ۱۹ آپریل ۲۰۱۴ هفته پیش دوستان, یکشنبه ای با بچه هام رفته بودیم استخر, خیلی آدم اونجا بودن منجمله دو تا خانوم هموطن عزیز که اونا هم…

Continue Readingبازم چیز + 18

یک روز به یاد ماندنی

دوستان امروز جاتون خالی با دخترام رفته  بودیم سینما, بلیطو که گرفتیم, هنوز بیشتر از یکساعت تا شروع فیلم مونده بود. گفتم بچه ها اگه  گرسنتونه, این بالا  رستوران خوبی…

Continue Readingیک روز به یاد ماندنی

استخوان بزرگ

دیروز دوستان وسط زمستون اینجا تو وین ١٣-١٤ درجه بود, اصلا هوا بهاری! تو روزنامه امروز خوندم که درخت های گیلاس تو بعضی  از منطقه های وین, شکوفه  زدن و…

Continue Readingاستخوان بزرگ

کامبوزیا

میگه فلانی هم خدا رو شکر بچه دار شد. میگم خوب مبارکه انشالله, چی هست بچش, پسره, دختره؟ میگه راستش نمیدونم بخدا, یعنی اسمشم میدونم ها, اما نمیدونم این اسم…

Continue Readingکامبوزیا

شانس الله

ناراحت تو مغازه نشسته بودم که در باز شد و حمید وارد شد. بعد از حال و احوال گفت که امروز یک جورایی حس میکنم که سر حال نیستی! گفتم…

Continue Readingشانس الله

مردان حامله!

نوشته مهدی امیری ( Mehdi Amiri)  در ژانویه 11, 2009

دخترم پرسید، بابا مگه مردام حامله میشن؟
گفتم نه بابا جون، تو حتما اون خبرو تو رادیو تلویزیون شنیدی که میگفت یک مرد حامله شده، اما اون مرد نبوده، زن بوده ، تغیر جنسیت داده، وگرنه عزیزم مرد که حامله نمی‌شه!

گفت بابا تغیر جنسیت دیگه چیه؟ ( با خودم گفتم عجب گیری افتادیم با این بچه) گفتم (more…)

Continue Readingمردان حامله!

سرزمین کفار!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی جولای 4, 2010   ۵-۴  سال پیش جاتون خالی‌ مسافرتی داشتیم به جزایر قناری، به شهری به نام San Agustin در Grand Canary ! اون وقتا…

Continue Readingسرزمین کفار!

!تصادف

 مهدی امیری در می 24, 2009 خیلی‌ سال بود میشناختمش، علی‌ رو میگم، هنوزم دلم نمیاد بگم خدا بیامرزتش! یعنی‌ اصلا باورم نمی‌شه که دیگه علی‌ پیش ما نیست، دیگه…

Continue Reading!تصادف

!الاغ

چند روز پیش، با خانومم نشسته بودیم و داشتیم در باره آدمایی که میان جشن  تولد دختر بزرگمون حرف میزدیم، دخترکوچیکه هم داشت واسه خودش نقاشی میکرد! خانومم گفت :…

Continue Reading!الاغ

عنکبوت زیبای من!

ارسال‌شده در  نوشته‌های بابی در فوریه 8, 2010 نویسنده: مهدی امیری خدمت شما عرض کنم که پارسال همین موقع‌ها بود داشتم جارو میزدم، ایندفعه نه تو خونه بلکه تو مغازه!…

Continue Readingعنکبوت زیبای من!