زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد!

عکس دخترمو  گذاشته بودم تو فیسبوک .
شب خسته و کوفته رفتم خونه, خیلی هم گشنم بود به خانومم گفتم شام چی داریم؟
گفت یک چیز که خیلی دوست داری.
گفتم دستت درد نکنه.

پرسید چه خبر؟ (more…)

Continue Readingزبان سرخ سر سبز میدهد بر باد!

آدم راستگو

دیشب یکی از دوستان تعریف میکرد, رفته بودیم یک کافه, میز بغلی, دو تا دختر خوشگل نشسته بودن, یکیشون رفت دومی تنها موند, خلاصه سر صحبتو باز کردیم و اومد نشست سر میز ما.

(more…)

Continue Readingآدم راستگو

جواب قانع کننده!

رفته بودیم پارک, آقایی مال بوسنی نون آورده بود داشت میداد به گوسفندا!   دخترم پرسید, بابا این آقاهه غذا آورده واسه حیوونا, چرا ما هیچی نیاوردیم واسشون؟! گفتم بیا…

Continue Readingجواب قانع کننده!

تنفس مصنوعی

دوستان میخوام خدمتتون عرض کنم که دیگه اصلا احترامی برای بزرگترها قائل نیستن! اون روز داشتن به مردم نشون میدادن که آمبولانس که میاد چه جوری به مصدومین کمک میکنن , این خانومه هم رل مصدوم رو بازی میکرد

(more…)

Continue Readingتنفس مصنوعی

طنز قصر شونبرون

در وین دوستان, قصر بسیار زیبایی  هست که شهرت جهانی دارد به اسم Schloss Schoenbrunn , که همه ساله, میلیون ها توریست,از سرتاسر جهان , از این بنای تاریخی و دیدنی,  بازدید به عمل میاورند.
این قصر محل زندگی امپراتوراتریش و  همسرزیبا  و محبوبش الیزابت, که اتریشی ها به ایشون سی سی میگویند, بوده است.
در باره این قصر بعدا , نوشته مفصلی خواهم گذاشت.
امروز اما دوست دارم که داستان ٢ سال پیش رو براتون تعریف کنم: (more…)

Continue Readingطنز قصر شونبرون

بهترین دوست

میگم: تازگیا همه سگ میارن تو خونشون!
میگه:  فکرشم نکن, من آوردم, بیچارم کرد!
میگم: چرا؟ اونایی که دارن خیلی هم  تعریف میکنن.
میگه: خیال میکنی, منم گول همین حرفا رو خوردم!
میگم: من اصلا نمیدونستم که تو سگ داشتی! (more…)

Continue Readingبهترین دوست

مراسم با شکوه روز کارگر در وین

روز کارگر رو دوستان, در اتریش و بلاخص در وین,  خیلی با شکوه جشن میگیرند , از همه مناطق  وین گرو های مختلف از صبح زود سرجمع میشن  و همه با هم , خیلی منظم, پیاده راه میوفتن  به سمت مرکز شهر, خیابون معروف RINGSTRASSE رو میبندن و دسته دسته, گروه ها, ازملیت های مختلف (more…)

Continue Readingمراسم با شکوه روز کارگر در وین

ریش ٣ روزه

نمیدونم چرا بعضیا  دوست دارن که حال همه  رو بگیرن!
دیروز رفته بودم, دنبال یکی از دوستان که با هم بریم جایی, چند  هفته ای بود که همدیگر رو ندیده بودیم,  تا چشش به من افتاده میگه, چقدر چاق شدی, نشناختمت اصلا!
حالا من ,  بعد از ٢ ماه, پیاده روی و نرمش و شنا…. بدتر از همه کم خوری,  نه واسه خوش تیپی  و خوش اندامی, به توصیه دکتر (more…)

Continue Readingریش ٣ روزه

شری جون

چند سال پیش بود, میخواستم برای اولین بار بعد  از سالیان سال نوروز رو در جمع خانواده در ایران بگذرونم, با هزار مشکل  بالاخره اوضاع  رو جوری برنامه ریزی کردم که بتونم ٢-٣ هفته ای مغازه رو تعطیل کنم و کارا رو راست و ریست کردم و تا جایی رسوندم که دیگه  رفتم و بلیت هواپیما رو رزرو کردم.
خرید بلیت از هواپیمایی جمهوری اسلامی هم که میدونین راه و روش خودشو داره و با هیچ قاعده و قانون  رایجی در این صنعت, همخونی نداره! (more…)

Continue Readingشری جون

یک روز به یاد ماندنی

دوستان امروز جاتون خالی با دخترام رفته  بودیم سینما, بلیطو که گرفتیم, هنوز بیشتر از یکساعت تا شروع فیلم مونده بود. گفتم بچه ها اگه  گرسنتونه, این بالا  رستوران خوبی…

Continue Readingیک روز به یاد ماندنی

استخوان بزرگ

دیروز دوستان وسط زمستون اینجا تو وین ١٣-١٤ درجه بود, اصلا هوا بهاری! تو روزنامه امروز خوندم که درخت های گیلاس تو بعضی  از منطقه های وین, شکوفه  زدن و…

Continue Readingاستخوان بزرگ

قاضی منصف

بیست و چند سال پیش بود, دادگاه داشتم با صابخونه و ساعت ٩ باید اونجا میبودم,  با وجودی که خیلی زود هم از خونه زده بودم  بیرون, از شانس بد…

Continue Readingقاضی منصف

کامبوزیا

میگه فلانی هم خدا رو شکر بچه دار شد. میگم خوب مبارکه انشالله, چی هست بچش, پسره, دختره؟ میگه راستش نمیدونم بخدا, یعنی اسمشم میدونم ها, اما نمیدونم این اسم…

Continue Readingکامبوزیا