ارسالشده در نوشتههای بابی می 24, 2010
شهر بازی
- Post author:Mehdi Parsnews Amiri مهدی امیری
- Post published:
- Post category:پر بیننده ترین نوشته های مهدی امیری مدیر سایت / من و دخترام!
- Post comments:5 Comments
ارسالشده در نوشتههای بابی می 24, 2010
خیلی باحال بود . ممنون
خيلي پياز داغ مطالبتو زياد ميكني يا زندگيت اينجوري پرماجراست؟
مکا جان, ممکنه جاهای دیگه یکخورده ماجرا ها را پرو بال بیشتری بهش بدم اما تو این نوشته, تنها چیزی که توش نبود, پیازه!
خخخخخخخخخخ!!
خوشم میاد پیش دخترات بد ضایع میشی!
من پرستو جان از ارتفاع میترسم, ولی از سرعت ترسی ندارم اما این بچه های من هم عجیب اسراری دارن که چیزایی رو سوار شن که بالا و پایین میره, هر دفعه میرم شهر بازی, با وجودی که اول باهاشون طی میکنم که سوار اینجور چیزا نشن, اونجا که میرسیم خودشون که سوار میشن هیچی ول کن منم نیستن, اسرار و التماس که من هم سوار شم , من هم حاضرم بمیرم اما سوار همچین چیزایی نشم!
باور کن بچه هامم که سوار میشن من از همون اول چشامو میبندم و تا وقتی که پیاده میشن, فقط ورد و دعا میخونم!
به هر حال این هم یک راه نزدیک شدن به خداست!